دبير علمي اين سمينار با تاكيد بر اهميت حسابداري مديريت گفت: حسابداري مديريت، زاده تحولات پديد آمده در عرصههاي كسب و كار و بازتعريف شيوههاي مديريت بنگاهها است كه سعي كرده است خود را با تغيير و تحولات هماهنگ كرده و به نيازهاي اطلاعاتي ذينفعان پاسخ دهد.
ابوالقاسم فخاريان افزود: حسابداري مديريت در دنيا، از رشد و پويايي سريعي برخوردار بوده و به طور منظم، محصولات فكري جديدي را به راهبران شركتها و مديران سازمانها عرضه كرده است. وي درباره جايگاه حسابداري مديريت در كشورمان گفت: در شرايطي كه در همه شركتهاي معتبر دنيا، بهكارگيري حسابداري مديريت به عنوان يك ضرورت در متن تجربه روزمره بنگاهها قرار گرفته و بسياري از مديران، موفقيتهاي خود را مرهون بهرهبرداري از اطلاعات سودمند و هدايتگر حسابداري مديريت ميدانند، اين مقوله در كشور ما بسيار مهجور واقع شده، سازمانها و بنگاههاي ما از دستاوردهاي آن محروم و متخصصان مالي ما نسبت به آن بيگانهاند.
وي خاطرنشان كرد: هنگامي كه در محيطهاي كسب و كار ما نيز، رقابت معني پيدا كند و اتخاذ استراتژيهاي رقابتي، دستمايه و تضمينكننده رشد و پايداري بنگاهها قرار گيرد، بدون ترديد، بهرهمندي از مفاهيم، ابزار و تكنيكهاي حسابداري مديريت براي گرفتن تصميمهاي ارزش آفرين، اجتنابناپذير خواهد بود.
فخاريان در خصوص لزوم برپايي اين سمينار گفت: انجمن حسابداران خبره، معرفي و ترويج حسابداري مديريت به جامعه اقتصادي، مديريتي و حرفهاي كشور را به عنوان يك فرضيه ملي در دستور كار خود قرار داده است. بر اين اساس، اين سمينار با موضوع محوري «رويكردهاي نوين در حسابداري مديريت» برخي تحولات پديد آمده در حوزه حسابداري مديريت را از طريق ارائه مقالات و برپايي نشستها و كارگاههاي آموزشي مطرح خواهد كرد.
دبير علمي پنجمين سمينار حسابداري مديريت اظهار كرد: اميدواريم طرح مقالات و موضوعات اين سمينار، مشوق صاحبنظران در تعميق بيشتر مباحث و عزم و اراده جدي مديران شركتها در بهكارگيري مفاهيم، ابزار و تكنيكهاي حسابداري مديريت در بنگاههاي اقتصادي شود.
بحران مديريت در زادگاه روشهاي نوين مديريت
رييس شوراي عالي انجمن حسابداران نيز در اين سمينار با اشاره به پيشينه حسابداري مديريت گفت: پيدايش حسابداري مديريت را ميتوان به تحولات قرن ۱۸ ميلادي و گذار از برتري نقش كشاورزي در اقتصاد به سوي رونق و گسترش فزاينده نقش صنعت در قرن ۱۹ و پديدار شدن مديريت علمي در پرتو نيمقرن كوشش بنيانگذاران آن از جمله «فردريك تيلور» نسبت داد.
هوشنگ خستويي با تاكيد بر اهميت حسابداري مديريت گفت: از سال ۲۰۰۸، اقتصاد جهان درگير بحراني فراگير است كه «بحران مالي» نام گرفته اما در حقيقت، «بحران مديريت» است؛ زيرا بر اثر نقض قواعد و روشهاي سرمايهگذاري اقتصادي پديد آمد.
وي خاطرنشان كرد: سرچشمه اين بحران، بازارهاي مالي و اقتصادي كشورهايي بود كه از آخرين دستاوردهاي دانش و كاربرد مديريت اقتصادي آگاه بوده و به آن دسترسي داشتند و زادگاه حسابداري مديريت و روشهاي نوين آن بودند. خستويي با طرح اين پرسش كه با اين وجود چرا چنين بحراني در بستر چنين امكاناتي رخ داد، گفت: اين بحران به اين دليل نيست كه آنها از دانش و تجربه و امكانات مورد نياز برنامهريزي، اجرا و كنترل سرمايهگذاريها بيبهره بودهاند، بلكه به دليل ناديده گرفتن اصول، ضوابط و تجربهاي بوده كه از آن بهرهمند بودهاند. اين حسابدار رسمي تاكيد كرد: تحقق پيشرفت و توسعه و در همين راستا، بهكار گرفتن روشها، تكنيكها و قواعد مربوط، در پرتو خواست و اراده بهبود خواهي امكانپذير است وگرنه تكنيكها به خودي خود هيچ كارهاند. وي در پايان گفت: آنچه فراتر از تكنيكها، استانداردها و روشها ميتواند موسسات اقتصادي و ساير سازمانها را به پيشرفت و توسعه رهنمون سازد، همان اراده و خواست همراه با مسووليت و پاسخگويي در برابر بهرهگيري از سرمايهها و منابع طبيعي، مالي، اقتصادي، انساني و اجتماعي است.
كاهش بهرهوري در نبود حسابداري مديريت
رييس كميته سمينارهاي انجمن حسابداران خبره ايران در همايش يادشده گفت: بخش عمده هزينه تحميل شده به مردم پس از حذف يارانهها ناشي از پايين بودن بهرهوري و به كار نگرفتن سيستمهاي حسابداري مديريت است.
غلامرضا سلامي افزود: محاسبه بهاي تمام شده كالاهايي مانند انرژي به دليل آنكه در محيط ناكارآمد و غيررقابتي محاسبه شده، سبب تحميل هزينه اضافي به مردم و دولت شده است.
وي ادامه داد: با به كارگيري سيستم حسابداري مديريت، ميتوان بهاي تمام شده انرژي و ديگر كالاها را كاهش داد. اين در حالي است كه در محيط غيررقابتي موجود، استفاده از ابزارهاي حسابداري مديريت از كارآيي لازم برخوردار نخواهد بود. وي با اشاره به اينكه هماينك صنايع بزرگ در انحصار دولت است، تصريح كرد: حاشيه سود بالا و رقابتي نبودن توليد سبب شده تا نه مديريت كارآ جايگاه واقعي خود را بيابد و نه نياز به حسابداري مديريت مطلوب احساس شود. به گفته سلامي، در ايران عمده تصديگريهاي فرهنگي، هنري و اجتماعي و همچنين بخش مهمي از تصديگريهاي اقتصادي در دست دولت يا بخش عمومي است. وي اضافه كرد: از آنجايي كه تصديگريهاي اقتصادي بخش عمومي، بيشتر از نوعي انحصار طبيعي يا انحصار چندتايي سود ميبرد، به دليل بالا بودن حاشيه سود و فقدان احساس نياز به پاسخگويي، هيچ تمايلي براي استفاده از كاربردها و تكنيكهاي حسابداري مديريت و مديريت مبتني بر رقابت در اين بنگاهها وجود ندارد و حتي در بسياري از اين بنگاهها از سيستمهاي پيشرفته حسابداري بهاي تمام شده نيز استفاده نميشود.
وي گفت: اين نقص در مورد تصديگريهاي فرهنگي، اجتماعي به مراتب شديدتر است؛ زيرا در موسسات مجري اين تصديگريها مانند مدارس، دانشگاهها، بيمارستانهاي دولتي كه اصولا از بودجهنويسي سنتي و حسابداري نقدي استفاده ميشود هيچ شاخصي براي سنجش عملكرد، كارآيي و اثربخشي فعاليت اين موسسات وجود ندارد. وي اظهار داشت: با استقرار نظام بودجهنويسي مبتني بر عملكرد و حسابداري مديريت در اين موسسات ميتوان كارآيي و بهرهوري اين موسسات را افزايش داد و علاوه بر آن انگيزه لازم را براي مديران اين موسسات براي به كارگيري خلاقيت و نوآوري نيروي انساني و استفاده بهينه از منابع و امكانات در اختيار، به وجود آورد.
باسلام و عرض احترام
به نظر اينجانب درست است كه استفاده از حسابداري مديريت در بنگاههاي اقتصادي كمرنگ است ، اما اين موضوع بدست انجمنها و تشكلهاي متخصص با فرهنگسازي ، تدريس جدي و قوي تر در دانشگاهها و موسسات آموزشي ، نفوذ در رشته هاي مهندسي و ايجاد واحدهاي درسي مديريتي اجباري قابل بهبود است .
آيا بهتر نيست با هماهنگي سازمانهاي دولتي و خصوصي بزرگ ،دوره هاي آموزشي رايگان با استفاده از متخصصين مورد تاييد انجمنها و تشكلهاي صاحب نظر در عرصه اقتصادي برگزار و خدمت شايسته اي به علم حسابداري مديريت نمود؟
درصورتي كه انجمنها و تشكلهاي حسابداري ذينفوذ در بدنه، با شرايط و بحران فعلي اقتصاد جهاني بعنوان فرصتي براي اثباط حسابداري و كاربرد آن در بنگاههاي اقتصادي اطمينان يابند قطعا محدوديتها را كمتر و علم حسابداري را همپاي رشته هاي فني و مهندسي تقويت خواهند نمود.
اشكال كار در اينجاست كه فارغ التحصيلان مهندسي بيشترين آمار مديريت مجموعه هاي اقتصادي و كمترين معلومات حسابداري مالي را دارندو اجازه حركت به مديران مالي نمي دهند و يا در تصميمگيريها دخالت نمي دهند و حتي مديران مالي نيز با شرايط حاكم اجازه مطالعه و افزايش سطح معلومات را نيز از خود دريغ داشته و همچنان به شكل سنتي حسابداري بنگاهها را اداره مينمايند.
در واقع مدير مالي به معناي واقعي كلمه در ايران بوجود نيامده و با روند فعلي نيز بوجود نخواهد آمد و يا درصورت وجود اجازه ارز اندام ندارد.