امير پوريانسب*
از زمان تاسیس ديوان محاسبات تا به امروز به ماموریت و نقش ريیس آن به درستی توجه نشده است. دلیل اصلی این بیتوجهی بيشتر به عنوان این نهاد بر میگردد که معنی آن در گذشته باقي مانده و به امروز نرسیده است. بنابراین برای اینکه به ماموریت و نقش ريیس آن پی ببریم ابتدا باید معنی عنوان این سازمان را دریابیم.
عنوان «دیوان محاسبات» ترجمه general accounting office یا «اداره حسابداری کل«( که از ۲۰۰۴ به اداره حسابدهی دولت تغییر نام داده است) در کشور آمریکا است. در زمان تاسیس این نهاد بر اساس اصطلاحشناسی قجری که عمدتا عربی بود office را با دیوان، وaccounting را با «محاسبه» برابر گذاری کردند. به همین قیاس، «قانون محاسبات عمومی» ترجمه general accounting act است. ولی امروزه کسی به جای office از دیوان و به جای accounting از محاسبه استفاده نمیکند. چون فرهنگستان اول، در دهه ۱۳۲۰ دفتر(اداره یا سازمان) را جایگزین اولی کرد و «حسابداری» را به جای دومی برساخت. به همین دلیل، بیش از ۶ دهه است که از دو اصطلاح دیوان و محاسبه در دانشگاهها و عرصه عمل حسابداری استفاده نمیشود و شاهدیم امروزه دو اصطلاح دیوان و محاسبه و ترکیب دیوان محاسبات برای بيشتر فارسیزبانان روشن نیست. زيرا از اصطلاحشناسی حسابداری روز فاصله دارد.اگر بخواهیم معنی عنوان این نهاد به ذهن و زبان ما برسد باید آن را با اصطلاحشناسی امروزین برابرگذاری کنیم. طبق اصطلاحشناسی رایج حسابداری میتوانیم آن را «اداره(سازمان) حسابداری کل کشور» بنامیم. این اصطلاح یا نام را همه میفهمند. وظیفه اصلی این نهاد، حسابرسیهای مالی و عملکرد دولتها، شامل قوه مجریه، مجلس و قوه قضائیه است، اما چون معنی دیوان محاسبات برای ما روشن نیست در نتیجه باعث شده است ماموریت ها و استانداردهای حسابرسی آن و نیز قانون مربوطه، که «قانون محاسبات عمومی» خوانده میشود، به روز نبوده و از نحوه عمل نوین دنیا فاصله بسیاری داشتهباشد. مثلا در این نهاد بر خلاف تمام دنیا حسابرسی کنترل داخلی دولتها که یکی از انواع حسابرسیهای مالی است انجام نمی شود. همچنین حسابرسی عملکرد که شامل حسابرسی و ارزیابی کارآیی، اثربخشی، صرفه اقتصادی، و محیط زیست است بسیار سست و ضعیف صورت میگیرد. در تمام کشورهای دنیا شرط اول برای ريیس دیوان محاسبات (یا همان اداره حسابداری کل)، حرفهای بودن یعنی حسابدار بودن او است و شرط دوم این است که به طور كامل از تمام جناحهای سیاسی مستقل باشد. در کشورهای پیشرفته کسانی که این مسوولیت را بر عهده داشتند، منشا تغییرات گسترده در حسابرسی، حسابداری، بودجهگذاری، و امور مالی دولت های کشورشان بودهاند، ولی در کشور ما معمولا یک غیرحسابدار این مسوولیت را به عهده داشته است و شاهدیم که گزارشدهی مالی، بودجهگذاری، حسابرسی و امور مالی دولتهای ایران در طول زمان تغییر خاصی نکرده است. به نظر میرسد عنوان دیوان محاسبات باید تغییر کند تا معلوم شود چه نوع افرادی میتوانند ريیس این نهاد باشند.در حال حاضر افرادی که نامزد تصدی ریاست دیوان محاسبات شدهاند یا در دورههای گذشته این مسوولیت را بر عهده داشتهاند هیچ کدام حسابدار نیستند. به همین دلیل به جای ورود به بحثهای حسابداری، گزارشگری، نظارتی و حسابرسی بیشتر وارد مباحث ديگر شدهاند. اگرچه این نهاد به دلیل گزارشدهی به دولتها به نظر میرسد ماهیت سیاسی داشته باشد، اما فعالیت اصلی و گزارشهای آن سیاسی نیست. با نگاه به فراخوانی که مجلس شورای اسلامی داده است و نیز فهرست افراد پیشنهادی و متقاضیان برای تصدی این مسوولیت، نشان میدهد کماکان توجه ویژهای به وظیفه و کارکرد اصلی این نهاد و نیز شرایط احراز مناسب برای ريیس آن نمیشود. به اعتقاد نگارنده یک بار برای همیشه باید بازنگری اساسی در این باره انجام و مجلس شورای اسلامی برای این کار پیشقدم شود و شرایط مناسبی را برای تصدی ریاست دیوان محاسبات تدوین کند و به طور قطع داشتن دانش و تجربه در حسابداری، بودجهگذاری، حسابرسی، کنترل داخلی، و مانند اینها باید به عنوان شرایط احراز لحاظ شود. تخصصگرایی برای احراز این مقام باید اصل اول برای گزینش ريیس آن باشد. این فهرست حاکی از رقابت بین برخي از غیرحرفهایها برای احراز مقامی است که تخصص لازم را برای احراز آن ندارند. لزومی ندارد مجلس در اين زمينه تعجيل كند، بلكه میتواند تا یافتن فرد واجد صلاحیت از بین حسابداران، به طور موقت امور این نهاد را به یک سرپرست بسپارد. مجلس میتواند شرایط تصدی این مقام را در کشورهای مختلف بررسی کند.ضمن اینکه باید به این نکته توجه کرد که در کشورهای مختلف به فردی که این سمت را بر عهده میگیرد حسابدار کل یا حسابرس کل میگویند نه ريیس.
خود این عنوان نشان میدهد که باید یک حسابدار عهدهدار این مقام شود. مثلا در آمريكا حسابدار کل توسط ريیسجمهور برای مدت ۱۵ سال پس از مشورت با سناتورها منصوب میشود. حسابدار کل به کنگره و ريیسجمهور گزارش میدهد و حق عزل آن به عهده کنگره است. اینکه انتصاب توسط ريیسجمهور وعزل توسط کنگره صورت میگیرد برای حفظ استقلال این مقام و برقراری موازنه قدرت بین قواهای دولتی است. بد نيست بدانيد از ۱۹۲۱ تا ۲۰۰۸ یعنی طی ۸۷ سال فقط ۷ نفر عهده دار این مسوولیت بودهاند، زيرا ثبات و تداوم مدیریت در این نهاد یکی از اصول مهم آن محسوب میشود. نکته جالب دیگر اینکه سه نفر که از ۱۹۶۶ تا ۲۰۰۸ عهدهدار این مقام بودهاند بلافاصله پس از بازنشستگی به عنوان عضو تالار مشاهیر حسابداری اعلام شدهاند، یعنی هر سه از مفاخر حسابداری جهان هستند. اکنون سازمان حسابرسی در حال تدوین استانداردهای حسابداری بخش عمومی (دولتی) است. سازمانی که حداقل به لحاظ تجربه، هیچ تخصصی در زمینه حسابداری بخش عمومی (دولتی) ندارد. این از کمکاری دیوان محاسبات در یک سده گذشته است. ما باید استانداردهای حسابداری و حسابرسی بخش عمومی را پیش از استانداردهای حسابداری و حسابرسی بخش خصوصی میداشتیم. یا مثلا، در حال حاضر کنترلهای داخلی قوی در سازمانهای دولتی مستقر نشده است به همین دلیل احتمال سوءاستفاده، فساد و تخلفات مالی بالا است. متاسفانه چون روسای دیوان محاسبات حسابدار نبودهاند، اساسا دغدغه آنان ورود به این موضوعات نبوده است و اگر در سالهای اخیر هم اقداماتی در این راستا انجام دادهاند بيشتر به خاطر تشویقها و فشارهای سازمانها و نهادهای بینالمللی مثل اینتوسای (سازمان بینالمللی نهادهای حسابرسی عالی) و گروه کاری آسیایی آن (آسوسای) بوده است. البته دیوان محاسبات در بخش حسابرسی رعایت، عملکرد خوبی داشته، ولی در زمینه حسابرسی های دیگر به دلیل نداشتن تجربه و نبود استانداردهای حسابداری و حسابرسی دولتی عملكرد خوبي نداشته است هرچند در دوره اخیر نسبت به گذشته عملکرد این نهاد بهتر شده است، ولی با وضع مطلوب بسیار فاصله داریم. با این حال امید میرود با ورود افراد متخصص (حسابداران) به این نهاد نظارتی، عملکرد آن بهبود پیدا کند. در دنیا سازمانهای همتای دیوان محاسبات بهترین مکان برای جذب بهترین حسابداران و حسابرسان هستند. ولی در ایران این نهاد بيشتر با متخصصانی از رشتههای دیگر اداره میشود. باید این وضع تغییر کند تا شاهد بهبود حسابداری، مدیریت مالی، حسابرسی، بودجهگذاری، کنترل داخلی و مانند اینها در دولتها باشیم.
*عضو انجمن حسابداران خبره ايران
منبع : دنیای اقتصاد