مشغول مطالعه يادداشت روز گذشته جناب آقاي خزلي خرازي بودم و از خود پرسيدم مواردي كه به درستي توسط ايشان مطرح شده و جزو استانداردهاي جهاني است از چه روي تاكنون در كشور ما عملي نشده و اصولا يا اعمال آنها امكانپذير ميباشد يا خير؟
مورد شماره يك مشخص كردن قيمت پيشنهادي فروش از مدتها قبل و تعهد بازخريد توسط موسسات تامين سرمايه؛ در اين خصوص اولين مانعي كه وجود دارد، مشخص نبودن قيمت حتي براي عرضهكنندگان است.
در واقع وقتي اصطلاح كشف قيمت را به كار ميبريم به نوعي اين موضوع شامل حال خود فروشنده نيز ميباشد كه به كرات و مرات در عرضههاي اوليه خصوصا از نوع دولتي مشاهده شده است.
درباره تعهد بازخريد كه بسيار بهجا و منطقي هم به نظر ميرسد، تنها در عرضههاي خرد و متوسط ميتوان به صورت كاربردي به آن فكر كرد، زيرا بنا بر مثال زده شده در مورد عرضه پتروشيمي خليج فارس آنطور كه به نظر ميرسد هيچ موسسه تامين سرمايهاي در اين كشور توانايي سپردن چنين تعهدي را نخواهد داشت.
پيرامون مورد شماره دو در مورد تاريخ عرضه خصوصا آنچه مربوط به مثال اخير يعني صنايع پتروشيمي خليج فارس وجود داشت؛ اين مهم البته، لزوم وجود يك برنامه مدون استراتژيك و طبعا طولاني مدت خصوصا در ارتباط با بازار سرمايه را گوشزد ميكند.
با مطالعه بقيه موارد مطروحه توسط جناب خرازي نتيجتا ميتوان گفت در صورت وقوع دو مورد اول كه لزوما تصميمگيري در اركان اجرايي اقتصاد كشور را ميطلبد بقيه موارد طبعا با اندكي تلاش توسط ديگر عوامل حاضر در بازار به راحتي قابل دستيابي است.
محمدامين كيان ارثي
منبع : دنیای اقتصاد
بسیار بجا خواهد بود اول سیستم ثبت ونگداری حسابها سر وسامان داده شوند نرم افزارهای لازم توسط افراد باتجربه تهیه سپس توسط گروهای گروه دیگری بکار گرفته شوند پارفع اشکالات دراختار بازار سرمایه برای یکسان سازی قرار گیردوهزینه آن بعنوان هزینه ملی تامین گردد بسیاری از مشکلات مالی و مالیاتی سیاستگزاری و برنامه ریزی ها حل شده و از پنهانکاری ها و… رهایی خواهیم یافت