نرم افزارحسابداری صدگان

علمدار حرفه حسابداری درگذشت

0 997

حسابداراپ

غلامحسین دوانی

خبر اندوهگین درگذشت استاد دکتر عباس هشی را خواندم، شوکه شدم‌. می‌دانستم در پی تشدید بیماری ذات‌الریه در بیمارستان بستری بود‌.

پندار سیستم

دکتر عباس هشی از معدود حسابرسان حرفه‌ای بود که تا دم مرگ به زندگی حرفه‌ای خود بسنده کرده بود و با رعایت اصل احتیاط تلاش نمود از مسائل حاشیه‌دار اقتصادی کناره گیرد. او می‌توانست همچون برخی که با استفاده از رانت اطلاعات بار خود را بستند عمل کند، اما پرهیز نمود. او متولد ۱۳۲۷ در اصفهان بود‌. از چهار برادر سه برادر دانشگاهی بودندو به درجه استادی دانشگاه هم رسیدند‌.

عباس بعد از پایان تحصیلات متوسطه به تهران کوچ کرد و در سال ۱۳۵۱ با درجه کارشناسی ارشد از دانشکده حسابداری و علوم مالی شرکت ملی نفت ایران فارغ‌التحصیل و پس از آن به تدریس در مدرسه عالی بازرگانی (سابق) مشغول شد و تا ۱۳۵۶ عضو هیات علمی تمام‌وقت آن بود. بعد از انقلاب به عضویت هیات علمی دانشگاه بهشتی درآمد تا سرانجام بازنشست گردید.
حاصل کار دانشگاهی وی تربیت بیش از صدها نفر اهالی حرفه است که امروزه در مناصب مختلف مشغول کار هستند. بعد از پایان تحصیلات قریب به سه سال در یک موسسه حسابرسی‌، یک سال در شرکت ملی نفت ایران و دو سال در موسسه حسابرسی آرتور اندرسن کار کرد. در ۱۳۵۶ به عنوان نخستین دانش‌آموخته حسابداری در ایران شریک موسسه حسابرسی پرایس واترهاوس شد؛ شراکتی که تا ۱۳۶۲ ادامه یافت.
در ۱۳۵۷ ابتدا موسسه حسابرسی معتبر و سپس موسسه حسابرسی «هشیار» را برای ارائه خدمات مالیاتی تاسیس کرد. از ۱۳۶۳، پس از خروج موسسات حسابرسی بین‌المللی از ایران، همه فعالیت‌های حرفه‌ای خود در موسسه پرایس واترهاوس را به موسسه «هشیار» منتقل کرد. از ۱۳۶۳ به عنوان مدیر و شریک به موسسه حسابرسی «بهمند» به مدیریت شادروان اصغر هشی (برادرش) پیوست. عباس در سال۱۳۸۳ موسسه حسابرسی «بهمند» را ترک و همه کارهای حرفه‌ای خود را در موسسه حسابرسی «هشیار بهمند» متمرکز کرد. از ۱۳۸۴ همکاری خود با موسسه بین‌المللی هوروات اینترنشنال را آغاز کرد. سرانجام، در ۱۳۸۷ عضو دائمی موسسه بین‌المللی کرو هوروات اینترنشنال شد. وی طی این سال‌ها مشاور نهادهای مختلفی بوده است. از آن جمله می‌توان به مشاور خصوصی‌سازی وزارت نیرو، مشاور شورای عالی بانک‌ها، امور مالیاتی و سرمایه‌گذاری خارجی وزارت امور اقتصادی و دارایی‌ و مشاور محلی بانک جهانی اشاره کرد‌. وی از ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۰ نخستین و تنها حسابرس منتخب بخش خصوصی در هیات تشخیص صلاحیت حسابداران رسمی و تنها عضو بخش خصوصی حرفه حسابرسی از ۱۰ عضو موسس جامعه حسابداران رسمی ایران بود. من با عباس در موسسه حسابرسی آرتورآندرسون که توسط استادم جناب آقای طغرل آذر تاسیس شده بود، چند صباحی همکار بودم و علی‌رغم آنکه در آن روزگار محبت دوستی او را نداشتم و بعد از سال‌های ۶۰ در یک رابطه حرفه‌ای دوست شدیم.
ویژگی عباس صراحت‌لهجه و رک‌گویی او بود‌. برخلاف بسیاری که بعد از انقلاب حتی اسم و فامیل خود و عکس‌های شناسنامه‌شان را عوض کردند از گذشته‌اش فراری نبود و از آن دفاع می‌کرد.
او بر عکس برخی صاحبان موسسات حسابرسی خصوصی که بعد از انقلاب سر در لاک خود فرو بردند، همیشه سعی داشت بلکه حرفه حسابرسی مستقل خصوصی را سرپا نگه دارد. از طریق ارتباطات وسیعی که در پیامد تدریس در دانشگاه و حضور همیشگی در حرفه به‌وجود آورده بود، خود را عملا به ساختار موجود تحمیل کرده بود. همه جا بود و سعی می‌کرد حرف دل حرفه را بزند. تندخویی هم داشت، اما همین که توانست سه دوره نماینده حرفه در شورای‌عالی جامعه حسابداران شود، اعتبار او را نشان می‌داد. همین مدتی پیش بود که اول صبح تلفنم زنگ زد و قطع شد. موبایل را نگاه کردم واتساپ عباس بود. یک پیام کوتاه «‌حسین جان سلام، مدتی است در لندن به علت ذات‌الریه بستری هستم. وقت کردی تلفنی صحبت کنیم.سلام برسان.‌« زنگ زدم و تصویری شد. عباس در تخت بیمارستان ولی از سرو‌صحبت نیفتاده بود.
گفتم بد نباشد عباس! چرا بیمارستان؟ گفت: حسین مدتی است گرفتار معده و طحال و… شده و عمل کرده‌ام. از سرنوشت طرح نهاد ناظر بر حرفه حسابرسی پرسید و گفت تو را به خدا دنبال کار این نهاد ناظر را بگیر. خودم هم به خاطر دیسک کمر در رختخواب بودم، گفتم عباس فکر کنم الان دیگر سلامتی برایمان مهم‌تر باشد‌.
مضافا من درشرایط فعلی کاری غیر از نوشتن و بررسی و نقد طرح نمی‌توانم انجام دهم چون من هم ایران نیستم. چند روز بعد یکی از دوستان مشترک‌مان از ایران زنگ زد و گفت از عباس خبرداری؟ گفتم دو روز پیش در بیمارستان با وی صحبت کردم، ناخوش است‌؟ امروز که خبر را شنیدم شوکه شدم. بعضی‌ها که دل و عقل و مغز ندارند قرنی می‌توانند زندگی داشته باشند اما فکر و مغز و عقل و دیدن ناملایمات عمر را کوتاه می‌کند. او مصداق عباس علمدار حرفه بود که هرجا منافع حرفه حسابرسی مطرح بود پای عباس هم دیده می‌شد. باید کوشش کرد پرچم او را برافراشته نگهداریم. مجددا درگذشت او را به خانواده گرامی و دو دختر گلش و اهالی حرفه و دانشگاه تسلیت عرض می‌کنم. «‌بسی گل رفتند زباغ و دمن، مصیبت چه‌ها کرده برتو و من». یادعباس و اصغر «برادرش‌« که او هم چندسال پیش با دنیای ناسازگارما وداع کرد‌‌، ماندگار باد.

محل تبلیغ شما

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.