در فصل ارائه اظهارنامه مالیاتی روسای سه تشکل بزرگ بخش خصوصی یعنی اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران؛ اتاق اصناف ایران و اتاق تعاون در نشستی مشترک شرکت کردند و نسبت به افزایش فشار مالیاتی در شرایط رکود انتقاد کردند.
رضی میری و علیرضا کلاهی از اعضای هیات نمایندگان اتاق تهران در میزگردی به تشریح مسائل مالیاتی از زاویه ای جدید پرداختند.
اقتصادگردانان در حال به پایان رساندن سالی دشوار هستند. رکود اقتصادی، فشار زیادی را به بدنه تولید و تجارت کشور وارد کرده است. در این سال که معاون اول رئیس جمهور از آن به عنوان سخت ترین سال مالی کشور یاد کرده است، فعالان بخش خصوصی نسبت به سیاست های مالیاتی دولت انتقادهای زیادی رامطرح کرده اند. در فصل ارائه اظهارنامه مالیاتی روسای سه تشکل بزرگ بخش خصوصی یعنی اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران؛ اتاق اصناف ایران و اتاق تعاون در نشستی مشترک شرکت کردند و نسبت به افزایش فشار مالیاتی در شرایط رکود انتقاد کردند. این موضوع موجب شد تا علی طیب نیا وزیر امور اقتصادی و دارایی تا مرز استیضاح پیش برود. این شرایط موجب شد تا رئیس سازمان امور مالیاتی تغییر کند و سید کامل تقوی نژاد جایگزین علی عسکری شود.
به گزارش پایگاه خبری اتاق تهران، در سال جاری همچنین قانون اصلاح قانون مالیاتی نیز ابلاغ شد تا برخی شرایط جدید مالیاتی در اقتصاد کشور حاکم شود. پس از آن، اقتصاددانان و اقتصادگردانان به تحلیل این قانون پرداختند.
به گزارش پایگاه خبری اتاق تهران، اهمیت موضوع مالیات موجب شد تا میزگردی با حضور دو فعال بخش خصوصی برگزار کنیم. رضی میری و علیرضا کلاهی از اعضای هیات نمایندگان اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران در این میزگرد به بررسی زاویه جدیدی از مالیات و عوارض در اقتصاد ایران پرداختند.
رضی میری عضو هیات رئیسه کنفدراسیون صادرات از عوارض شهری به عنوان نوعی مالیات یاد کرد که با عناوین دیگر گرفته می شود. او افزایش هزینه های زندگی در شهر را به واسطه برخی تصمیمات شهرداری ها را نوعی مالیات دانست و به تحلیل تاثیر آن پرداخت.
علیرضا کلاهی رئیس سندیکای برق ایران از سهم مالیات از درآمد شهروندان سخن گفت.
موضوع مالیات در ایران پیچیدگی هایی را در خود جای داده است که بررسی دقیق آن را دشوار ساخته است. از فرار مالیاتی تا معافیت های مالیاتی موجب شده تا بیش از ۵۰ درصد اقتصاد در چرخه مالیات قرار نداشته باشند. از سوی دیگر گفته می شود که مجموع مالیات دریافتی در کشور با تولید ناخالص داخلی تناسبی ندارد به همین دلیل شرایط برای کاهش وابستگی بودجه به نفت فراهم نشده است. از طرف دیگر نیز فعالان اقتصادی از پرداخت مالیات های پراکنده با نام های مختلف گلایه دارند. این موضوع را چگونه تحلیل می کنید.
میری: گاهی در موارد اقتصادی بین کشور ما و کشورهای پیشرفته مقایسههایی میشود. مثلا گفته میشود همهجا مالیات میدهند، دولت بدون مالیات نمیتوانند مملکت را اداره کند و مردم باید مالیات دهند، مالیاتگریزی در ایران سنت ناپسندی است.
همه این حرفها درست است اما اشکال مقایسه نادرست بین دو موضوع نابرابر است. آیا کشور ما در همه جهات با کشورهای پیشرفته قابل مقایسه است؟ آیا باید درست عین همان رفتار کنیم، یعنی همانطور که آنها مالیات میدهند مردم ایران هم مالیات دهند؟ به عنوان مثال آیا در کشورهای دیگر هم بدون در نظر گرفتن رقمهای کلان مانند آنچه الان شهرداری از مردم دریافت میکند، در سیستم بودجهای کشور، آنها هم به همین صورت از مردم پول میگیرند؟ پس پولی که مردم در ارتباط با خدمات شهری به شهرداری میدهند، چیست و اسم آن را چه باید بگذاریم؟ باید بگوییم عوارض شهرداری؟ آیا عوارض شهرداری در کشورهای دیگر هم به همین میزان کلان است؟ آیا افزایش نرخ تورم در شهرها، صرفا بایستی در قالب محاسبات اقتصادی منهای در نظر گرفتن پولهایی که شهرداری باعث میشود در شهرها گرفته و موجب گرانی شود محاسبه شده و آمارها ارائه شود؟
به نظر من بسیار اشتباه است. در شهرهایی که تورم ناشی از مثلا افزایش نرخ مسکن یا سایر مسائلی است که شهرداری انجام میدهد، باید به حساب اقتصاد، بده بستانها و بیلانهای اقتصادی کشور حاصل از صادرات و واردات و تولید بگذاریم یا این مسائل نقش عمدهای در افزایش نرخ تورم دارد که آن را به طور کامل گوشهای گذاشتهایم و کاری به آن نداریم.
نرخ مسکن در تهران چگونه تعیین می شود ؟ نرخ تورم مسکن را چطور باید حساب کرد؟ آیا الان که دولت نرخ مسکن را کنترل میکند، این امر رابطه مستقیم با شهرداری دارد؟ اگر شهرداری همین حالا تصمیم بگیرد و تصویبنامهای دهد، کاری به مساله فعالیتهای دولت در کنترلکردن نرخ تورم دارد؟ خود شهرداری میتواند قیمت را بالا ببرد، میتواند مثل حالا که مدتهاست نرخ ثابت مانده و کساد است، کساد بماند.
اگر دولت در رفع کسادی اقدامی کند تا زمانی که شهرداری قوانین خود را تغییر ندهد مسکن از کسادی درنخواهد آمد. این نکته بسیار مهمی است که باید ببینیم پولی که مردم بابت زیستن در شهرها میدهند کجا محاسبه میشود و جای آن در تورم کجاست؟
کلاهی: فقط هزینه مسکن نیست. اخیرا شهرداری هزینه تراکم تجاری در منطقه ۱ را به شدت افزایش داده است. ضریبهای آن در این سه ساله -اگر درست در خاطرم باشد- از A۱۵ به A۴۰ رفته است. A هزینه پایه تراکم است. یعنی در منطقه ۱ تهران باید حدود ۳۲میلیون تومان در مترمربع، فقط برای تراکم تجاری پرداخت کنید. بعدا مغازه فروخته میشود.
صاحب مغازه، کاسب، این پول را از من و شما درمیآورد. نتیجه این میشود که در ایران، خواروبار و مایحتاج غذایی مردم از آلمان گرانتر است. این رفتارهای بیحساب و کتاب و بدون برنامه اثرات اقتصادیای میگذارد که کسی هنوز به آن نپرداخته است. گفته میشود تولیدکننده باید هرسال نرخ حداقل دستمزد را افزایش دهد که سطح زندگی مردم حفظ شود. هرسال داریم قدرت رقابت صنایع و تولیدکنندگان ایرانی را میگیریم. اینها ضربه میخورند وگرنه برای واحدهای بزرگ چندمیلیارد دلاری که نسبت به تولیدشان تعداد پرسنل محدودی دارند، شاید هزینه پرسنل ۱ یا ۲درصد هزینه فروش آنها باشد. هزینه پرسنلی در صنایعی که عمق ساخت دارند، صنایع دستی، صنایع غذایی و … بارز است.
این هزینهها را هرسال افزایش میدهیم. یک سیکل تورمی هم آنجا ایجاد میکنیم. برای اینکه رفتار یک سری نهادها و افراد دیگری را جبران کنیم. در کشوری مثل اندونزی با اینکه کشور فقیری است اما سطح زندگی مردم بد نیست. برای اینکه همهچیز ارزان است.
مایحتاج مردم به صورت غیرقابلباوری ارزان است. اقتصاد ایران هم این گونه بود. سال ۷۶ که به ایران برگشتم، قیمتهای ایران قیمتهای ایران بود و ربطی به دلار و قیمتهای دیگر نداشت. کسی هم از تغییر قیمت دلار و سایر قیمتها چیزی نمیگفت. چه اتفاقی افتاد که ناگهان همهچیز در کشور ما از آبپرتغالی که از بقالی میخریم تا کبابی که در کبابی میخوریم به نرخ دلار وابسته شده است؟
میری: میخواهم بحث شهرداری را کمی باز کنم. لزوم هزینهها را چه کسی تایید میکند؟ تصمیمگیرنده برای مردم کیست که به فرض در اتوبان همت تا جایی که وارد اتوبان کرج میشویم باید دوطرف ما فضای سبز باشد؛ جایی که ماشینها فقط عبور میکنند؟ در کشور آمریکا اگر بخواهیم از ایالت کالیفرنیا به لاس وگاس برویم، شبیه جاده قم بیابان برهوت است. کسی آنجا درخت نمیکارد.
اگر میبینیم در کشورهای اروپایی درخت هست به علت جلگهای بودن و طبیعت اروپاست. اگر در ژاپن همهجا سبز است بهخاطر این است که ژاپن جزیرهای در وسط اقیانوس آرام است و کسی آن درختها را نکاشته است.
اما در کشور ما که دوسوم آن کویر است و بحران آب وجود دارد، چه کسی این حکم را داده که کنار پلها گلکاری کنیم و لولهکشی آب قطرهای کنیم و در لبه پلی که از آن بدون نگاهکردن عبور میکنیم، گل اطلسی کاشته شود! این پول را چه کسی میدهد؟ این پول را مردم میدهند، عامل تورم، افزایش نرخ مسکن و نرخ فعالیتهای تجاری میشود و در هیچ آماری ذکر نمیشود.
یعنی میفرمایید تاثیری که این موارد به ظاهر جزئی بر نرخ تورم میگذارد فراتر از آن چیزی است که به نظر میرسد؟
میری: خیلی فراتر است. گمان میکنم یک جای کار اشکال دارد که سیستم مقننه و اجرایی مملکت به کل شهرداری را نمیبیند به نظر من شهرداری بسیار حائز اهمیت است. همانطور که نهادهای خصولتی و به نوع دیگری فعال تجاری دیده نمی شوند. همانطور که در قانون مالیاتّهایی که تصویب شد و قرار شد از آن نهادها مالیات گرفته شود، همهچیز تصویب شد، غیر از آنچه باید تصویب میشد.
همچنان آنها مالیاتبده نیستند پس بقیه مردم باید جور آنها را بکشند. این باعث میشود مالیاتی که از مردم مطالبه میکنند مازاد بر توانشان باشد و به مردم فشار وارد کند. پس بخش شفاف اقتصادی کشور به ناچار گوشهنشین میشود و بخشی که به آن کارتهای یکبارمصرف گفته میشود فعال میشود که آنها هم بلدند چطور از زیر تعهدات قانونی خود، که مالیات هم جزو آن است، فرار کنند. باز با مشکلاتی که برای دولت باقی میماند، آخرسر خزانه دولت هم خالی بماند.
در شرایط بحران آب در واحدهای خصوصی برج های لوکس شمال شهر از استخر استفاده میکنند و آب بقیه باید جیرهبندی شود. عجیب است که شهرداری از نوع گیاهی به نام چمن استفاده می کند که از بیشترین مصرف آب را دارد…
کلاهی: چمن در کالیفرنیا ممنوع شده است.
میری: اگر هم بخواهیم به فضای سبز اهمیت دهیم -که درست هم هست- بسیاری گونههای گیاهی دیگری هستند که از آب بسیار کمتری میتوانند استفاده کنند. اما همه اینها شکلی نمایشی به خود گرفته است؛ باید شهر تهران توسط شهرداری پر از چمن شود که افکار عمومی آنهایی که خیلی عمیق فکر نمیکنند از این بابت که شهر تهران پر از چمن است خوشحال باشند.
یا اگر فلان خارجی به تهران بیاید بگوید چقدر در تهران چمن زیاد دارید! در حالی که میتوانیم از گونههای کمآب استفاده کنیم، کمتر از گل و چمن استفاده کنیم و همهجا را سبز نگه داریم. مواجه شدم با افرادی که از کشورهای اروپایی و خاور دور به تهران میآیند و از میزان گل فصلی در شهر شگفتزده میشوند. ما بدون درنظر گفتن شرایط آب، تورم و … پول کلانی را از منبع درآمد مردم هزینه کرده و دور میریزیم. بعد اعتراض میکنیم که مردم مالیات نمیدهند. مردم مالیات میدهند اما این مالیات به خزانه دولت نمیرود، جای دیگری هدر میرود.
تا زمانی که بسترهای اخذ مالیات فراهم نشده، تا زمانی که جلوی سوراخهایی که هزینهها را ناشی میشود نگرفتهاید مالیاتگرفتن توهمی بیش نیست. به خاطر راههای فرار مالیاتی از کسی مالیات نمیگیرید بهجز کارمند و کارگری که قبل از پراخت حقوق باید مالیاتش را بپردازد. برای بستن راه فرار مالیاتی آمدهاند یک سیستم پلیسی در سیستم مالیاتی قرار میدهند، داغ و درفش مطرح میکنند، که همه اینها برای اقتصاد کشور مضر است. اقتصاد کشور را نمیتوان با سیستم پلیسی و داغ و درفش ارتقا داد. نمیشود مردم را بست، ممنوعالخروج کرد، تهدید کرد.
این نوع برخورد با یک شهروند، بدون در نظر گرفتن شرایط او، اشتباه است. هنوز سیستم شبکه اینترنتی چنان فشل و ناقص است که مردم در روز آخر اظهارنامه مالیاتی، دربهدر دنبال این هستند که چطور اظهارنامه بدهند. قبل از اصلاح سیستم، چطور آن قدر داغ و درفش گذاشته شده است. اگر کسی هم خودش بخواهد اظهارنامه بدهد نمیتواند این کار را انجام دهد.
اگر در اثر این ناکارآمدیها یک نفر نتواند اظهارنامه را ارائه دهد، طبق قانون مصوب، شامل جریمه و داغ و درفش میشود. این منصفانه نیست. تداوم این وضع باعث نارضایتی میشود که این نارضایتی برای بقای حاکمیت نیز مضر است.
آقای کلاهی با توجه مباحثی که در حوزه مالیات مطرح شد، نظر شما چیست؟
کلاهی: در این حوزه آقای میری اشارههای جالبی داشتند. آنچه تحت عنوان مالیات در سرفصل مالیات از شرکتها و افراد میگیریم، یکی از پایینترین نرخهای عملی دنیا است. کمترکشوری است که شرکتهای آن به طور ثابت ۲۵درصد مالیات دهند، آنهم با معافیتهای گوناگون مثل معافیت صادرات، معافیتهای زمانی مناطق محروم و… .
عملا نرخ مالیات در کشور ما زیر ۲۰درصد است. البته برای شرکتها نهایتا سود سهام از مالیات معاف است که این نظام در کمتر کشوری وجود دارد. اما همانطور که اشاره کردند یکسری هزینههای دیگری به شهروند ایرانی و به کارفرمایان تحت عناوین مختلف تحمیل میشود که نهایتا باعث افت سطح زندگی و کاهش رقابتپذیری صنایع ایران میشود. این موارد باید شناسایی شده و در قالب برنامهای جامع، یک جا متمرکز شود. دیگر اینکه، مالیات باید عادلانه اخذ شود.
یکی از بزرگ ترین مشکلات نظام مالیاتی ما این است که بخش عمدهای از اقتصاد ما، بخش خصولتی و نهاد عمومی و بخش اقتصاد زیرزمینی اقتصاد، مالیاتی پرداخت نمیکند و بار آن روی دوش بقیه میافتد. بعضی تجار بازار که صدها میلیارد تومان گردش مالی دارند از یک کارمند ساده کمتر مالیات پرداخت میکنند. مالیات ارزش افزودهای که درست پرداخت نمیشود بخش شفاف اقتصاد را دچار چالش و مشکل میکند.
باید درباره تمام این موارد صحبت شود. حتی در جاهایی که قانون را درست تعریف میکنیم، باز به دلیل اجرای ناقص و غلط قانون در کشور، به مشکل برمیخوریم. به عنوان مثال، در ایران هیچ ممیز مالیاتی یا ممیز تامین اجتماعی بابت کارشناسی غلط مؤاخذه نمیشود. ممیزین برگهای میکشند و میروند و مودی است که در چرخه بوروکراتیک دشواری میافتد که باید به شواری عالی شکایت کند، ریسک جرایم را بپذیرد. در هر کشوری اگر داور سه تصمیم اشتباه بگیرد از مسابقه بعدی برای داوری او را به لیگ پایینتر میفرستند. آیا برای ممیزین ما کمیته انضباطی وجود دارد؟ خیر. برگههای تشخیص را به دلخواه مینویسند، قانون را زیر پا میگذارند. حتی اگر مودیان آنها ۲۰ یا ۳۰ مورد به شورای عالی شکایت کنند و رای ممیز نقض شود، بازهیچ بازخواستی نخواهند شد.
میری: چون آقای مهندس کلاهی راجع به ۲۰درصد مالیات میانگین صحبت کردند و مقایسهای بین ما و کشورهای دیگر پیش آمد. میخواستم عرض کنم که باید همه شرایط را در مقایسه با کشورهای دیگر دید. نمی توان فقط یک جزء را مورد توجه قرار داد. به عنوان مثال تعطیلات در کدام کشور به اندازه تعطیلات کشور ما است؟ قانون کار ما متناسب با وضعیت اقتصادی ما چگونه است؟
چطور میشود بدون در نظر گرفتن این موارد مالیات دریافتی را مقایسه کرد. در کشورهای دیگر تعطیلات مثل ما نیست و کار کارمند هم طور دیگری است. بازدهی کار در کشور ما چقدر است؟ کارگرها چقدر کار میکنند؟ مساله تولید و کارفرمایی در کشور ما به چالشهای اساسی و زیربنایی مواجه است.
چرا تولیدات داخلی با این قیمت تمام میشود. این مسائل را هم باید درنظر گرفت.
طی سال های گذشته برخی فعالان اقتصادی نسبت به افزایش فشار مالیاتی گلایه داشتند و معتقد بودند که در شرایط رکود و تحریم نباید با افزایش پرداختی مالایت مواجه شوند. آیا فشار مالیاتی در سال های تحریم و رکود افزایش یافت؟
میری: سازمان امور مالیاتی در اواخر دولت دهم، برخلاف قانون برنامه ششم از صادرکنندگان مالیات مطالبه میکرد. این موضوع را به ستاد تدابیر ویژه اقتصادی بردند و قانونی کردند. قانون را که نمیشد با یک مصوبه در ستاد تدابیر ویژه تغییر داد اما این کار را کردند.
سازمان امور مالیاتی، به هزارویکدلیل غیرمنطقی و غیرقانونی از بخش صادرات مطالبه مالیات میکردند. آن هم در چه شرایطی؟ در شرایط تحریم که یک صادرکننده بیش از ۲۰،۲۵درصد هزینه تحریم را میپرداخت و از هزارراه پرمشکل و سنگلاخ با مکافات ارز وارد مملکت میکرد تا مملکت زنده بماند. بنده از مالیاتدهندگان قدیمیام. همیشه اظهارنامه داده ام، دفتر و شرکت داشتیم و همه کارهای ما براساس قواعد قانونی بوده و در این ارتباط مدافع قانونم.
اما باید ابتدا شرایط را با کشورهای دیگر مساوی کنیم. اینکه شرایط برابر نداشته باشیم و منصفانه نیست در مواردی که به نفع ماست ادعا کنیم همه دنیا جور دیگری است و اینجا جور دیگری. پس در کشور ما در هرموردی باید با تبصری تصمیمگیری کرد.
یارانه نقدی چه بلایی سر تولید، تورم، نقدینگی آورد؟ آیا همهجای دنیا به این صورت بود؟ نتیجه هم این شد. در این شرایط ناگهان چنین قانون مالیاتی را گذاشتند و تصویب کردند که حتما گرفتاریهای بزرگی برای مردم ایجاد خواهد کرد.
درمورد قانون مالیات بر ارزش افزوده هم همانطور که ایشان عرض کردند؛ ضریب مالیات بر ارزش افزوده برای صادرات صفر است. صادرکننده از مقطعی به طور ناگهانی چیزی برای صادرات پیدا نمیکند. بلکه باید مسیری برای صادرات طی کند. صادرکننده در مسیر از تولید تا واسطهها مالیات بر ارزش افزوده میدهد. قیمت واردی بالا رفته است. با قیمت افزوده، با قیمت غیرقابل رقابت در بازار هدف به دست صادرکننده میرسد.
حتی اگر قسمت آخر را به صادرکننده برگردانید تاثیری ندارد. اگر صادراتی بخواهد از مالیات بر ارزش افزوده معاف شود، باید در چرخه آن شناسایی شود و راهکارش پیدا شود.
یعنی اگر در این مسیر فقط یک بار مالیات بر ارزش افزوده به کالا بخورد و پرداخت شود آخرسر هم مصرف کننده موظف میشود، آن را بدهد و به تولید آسیب نرسد.
میری: اینها گپهایی است که در قوانین و آییننامهها وجود دارد. کلینگری می شود. شعارگونه با مسائل برخورد میشود. حتی گاهی از طرف خود ما نیز به این شعارها دامن زده میشود. ن
قد به قانون مالیات به این معنی نیست که دولت مالیات نگیرد. حرف ما چنین چیزی نیست. اما چگونگی و حواشی آن (مثل آنچه درباره شهرداری گفتم) مهم است. باید همه این موارد را در نظر گرفت و پس از مطالعه آنها به اخذ مالیات پرداخت. اولین قدمی که دولت باید برارد نظاممندکردن پولهای دریافتی شهرداری از مردم است. باید در بودجه بیاورد و مشخص باشد، در غیر این صورت اهداف هزینه باید به تصویب مرجعی که نماینده مردم در آن حضور دارد برسد.
اینکه یک شهرداری تصمیم میگیرد به جای زیرزمین، روی زمین پل بزند کسی به این فکر نمیکند که کدام هزینه کمتری دارد. بعد از اجرا مشخص میشود که چه مشکلاتی داشته است. رقم های قابلتوجهی از بین میرود، از جیب مردم از بین میرود و مشکلات غیرقابلجبرانی را هم برای دولت ایجاد میکند.