نرم افزارحسابداری صدگان

بنگاه های بورسی ذخیره كاهش ارزش

0 620

حسابداراپ

دلایل عدم تمایل شركت ها به تهیه صورت های مالی تلفیقی، عدم تمایل به شفاف سازی و ایجاد امكانی برای اندازه گیری عملكرد واقعی گروه و به تبع آن ارزیابی عملكرد واقعی مدیریت شركت مادر است كه كنترل عملیات گروه شامل سیاستگذاری و هدایت عملیات را به عهده دارد. برخی گروه های اقتصادی برحسب عادت دیرینه از طریق معاملات درون گروهی اقدام به ایجاد سودهای تحقق نیافته می كنند.
.

این معاملات عمدتا خرید و فروش محصولات و نیز دادوستد دارایی های سرمایه ای از قبیل زمین و ساختمان و نیز معامله سهام سایر شركت ها (خصوصا شركت های پذیرفته شده در بورس) است كه در اختیار شركت اصلی یا شركت های فرعی قرار دارد و با عنوان آزاد كردن gain صورت می گیرد.

.
در تلفیق صورت های مالی، اینگونه معاملات و سود تحقق نیافته ناشی از آنها حذف می شود كه باعث كاهش سود تلفیقی گروه در مقایسه با مجموع سود شركت های گروه خواهد بود.

.
در سنوات اخیر شركت های سرمایه گذاری بانك ها كه تحت فشار حسابرسان و بورس موظف به تهیه صورت های مالی تلفیقی شده اند، معاملات مزبور را با استفاده از واسطه (یا شخص ثالث) انجام می دهند.

.
به عبارت دیگر، فروش یكی از شركت های گروه به شخص ثالث و خرید مجدد یكی دیگر از شركت های گروه از آن شخص صورت می پذیرد.

.
بدین ترتیب با حذف اینگونه سودهای تحقق نیافته، سود تلفیقی گروه از مجموع سودهای شركت های گروه (جمع ساده) كم تر خواهد بود.

.

یكی از نسبت های مهم برای ارزیابی عملكرد مدیریت واحدهای تجاری و تحلیل صورت های مالی نرخ بازده دارایی ها یا (ROA) است . پس از تهیه صورت های مالی تلفیقی دارایی های گروه به مراتب افزون تر از دارایی های شركت اصلی خواهد بود و در نتیجه هنگام ارزیابی عملكرد، نتیجه عملیات با عدد بزرگ تری مقایسه خواهد شد.

.
هنگامی كه در گروه، برخی شركت های زیان ده یا شركت هایی هستند كه در حجمی به مراتب كمتر از ظرفیت های قابل دسترس فعالیت می كنند، این نسبت وضع اسفناكی پیدا می كند كه یادآور ضرب المثل موش زاییدن كوه خواهد بود.

.
به بیان دیگر در روش بهای تمام شده (cost method) شركت های سرمایه گذاری زیان اینگونه شركت ها را در صورت های مالی خود شناسایی نمی كنند.

.
این در حالی است كه در تلفیق نه تنها زیان این شركت ها در صورت سود و زیان تلفیقی منعكس خواهد شد، بلكه سهم اقلیت از زیان این شركت ها نیز باید توسط اكثریت تحمل و منعكس شود.

.
با توجه به مفهوم سرقفلی ناشی از تحصیل، هنگام تهیه صورت های مالی تلفیقی، مدیران شركت های سرمایه گذاری موظفند بهای تمام شده سرمایه گذاری را به سه عنصر، یعنی: سهم از خالص ارزش دفتری دارایی های شركت فرعی، سهم از تفاوت ارزش دفتری و متعارف خالص ارزش دارایی های شركت فرعی و سر قفلی ناشی از تحصیل، تفكیك كنند.

.

 تقریبا تمامی شركت های سرمایه گذاری با اعلام اینكه دارایی های غیر پولی (زمین، ساختمان، ماشین آلات و…) شركت های فرعی در تاریخ تحصیل مورد ارزیابی (برای تعیین ارزش متعارف) قرار نگرفته است، كل تفاوت بهای تمام شده سرمایه گذاری و سهم گروه از حقوق صاحبان سهام شركت فرعی در تاریخ تحصیل را به حساب سر قفلی منظور می كنند. یكی از دلایل عدم تمایل مدیریت شركت های سرمایه گذاری به تفكیك بهای خرید سهام به عناصر سه گانه فوق آن است كه در صورت انجام این امر و افشای این اطلاعات سه گانه، تصمیم آنها برای خرید سهام و بهای تحصیل سهام، در معرض قضاوت عمومی قرار می گیرد.

.
همچنین درباره كاهش سود تلفیقی در مقایسه با مجموع سود گروه، به دلیل لزوم استهلاك سر قفلی، همان گونه كه در بخش قبلی مطرح شد ، باید گفت ، یكی از اقلام با اهمیت در صورت های مالی تلفیقی، سهم گروه از تفاوت ارزش دفتری و متعارف خالص ارزش دارایی های شركت فرعی و سر قفلی ناشی از تحصیل سهام شركت فرعی است.

.
در شرایط عادی و در روش بهای تمام شده، شركت های سرمایه گذاری همه ساله سهم خود را از سود شركت های فرعی شناسایی و منعكس می كنند و در قبال این درآمد هیچ گونه هزینه ای توسط شركت های سرمایه گذاری شناسایی نمی شود. لیكن، واقعیت آن است كه بهای تمام شده سرمایه گذاری شامل عناصری است كه در گذر زمان نقصان پذیرند. برای مثال، هنگامی كه بخشی از بهای خرید مربوط به تفاوت ارزش دفتری و متعارف ساختمان های شركت فرعی است و شركت فرعی هر ساله هزینه استهلاك این ساختمان ها را براساس ارزش دفتری خود محاسبه می كند، بهای تمام شده سرمایه گذاری شامل عاملی است كه در حال مستهلك شدن است، ولی این استهلاك مورد شناسایی واقع نشده است. این موضوع در مورد سر قفلی ناشی از تحصیل سهام نیز صدق می كند.

.
توجه داشته باشید در شرایطی كه سرقفلی شناسایی شده نیز واقعا سر قفلی ( سهم شركت فرعی از بازار محصول، علائم تجاری كه در طول دوران فعالیت ایجاد شده و تجربه و تخصص كاركنان و حتی برتری های تكنولوژیكی نسبت به رقبا) باشد، در دنیای پرشتاب كنونی همواره در معرض نقصان خواهد بود و باید به نحو منطقی و سیستماتیك مورد محاسبه استهلاك یا كاهش ارزش قرار گیرد.

.
بر اساس استانداردهای حسابداری ایران، شركت هایی كه موظف به تهیه صورت های مالی تلفیقی هستند، سرمایه گذاری در شركت های وابسته را باید به روش ارزش ویژه ارزیابی و منعكس كنند. به كارگیری روش ارزش ویژه مستلزم محاسبه سهم سرمایه گذار از تفاوت ارزش دفتری و متعارف خالص ارزش دارایی های شركت وابسته و نیز سر قفلی ناشی از تحصیل بوده، همچنین محاسبه استهلاك تفاوت ارزش دفتری و متعارف و استهلاك سرقفلی مشابه تلفیق و نحوه عمل برای شركت فرعی است. نكات ذكر شده به لحاظ مشخص شدن سهم سر قفلی در بهای تمام شده سهام تحصیل شده، كاهش سود به دلیل محاسبه استهلاك سر قفلی و تفاوت ارزش متعارف و دفتری در این بخش نیز مصداق دارد.

پندار سیستم

.
دلایل اجرایی این امر شامل موارد زیر است:
۱ –فقدان كارشناسان مجرب برای انجام كار در داخل شركت ها و لزوم استفاده از كارشناسان خارج از شركت.

.
۲ – انجام كار اضافی در مقطع تهیه صورت های مالی كه امور مالی شركت ها درگیر تهیه صورت های مالی سالانه خود هستند.

.
۳ – كمبود اطلاعات كافی در برخی از حوزه های انجام كار از جمله گردآوری معاملات درون گروهی و ارزش متعارف خالص ارزش دارایی های شركت فرعی در تاریخ تحصیل .

.
۴ – مغایرت حساب های فی مابین شركت های گروه در تلفیق صورت های مالی، حساب های فی مابین شركت های گروه حذف می شود. در صورت وجود مغایرت بین شركت های گروه، مغایرت مزبور در صورت های مالی تلفیقی منعكس و در صورت با اهمیت بودن توسط حسابرسان در گزارش، مورد اشاره و ایراد واقع می شود.

.
به این سوال كه علت عدم احتساب ذخیره كاهش ارزش برای سرمایه گذاری های بلند مدت چیست، باید از دو منظر پاسخ گفت:

.
الف- آیا واقعا كاهش ارزشی رخ داده است؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، این كاهش ارزش چگونه باید اندازه گیری شود.

.
ب- عدم تمایل مدیریت به شناسایی زیان كاهش ارزش.

.
در توضیح مورد اول، بحث كاهش ارزش سرمایه گذاری های بلندمدت با سقوط قیمت ها در بورس آغاز می شود. در مورد سرمایه گذاری های بلندمدت كه واحد سرمایه گذار قصد واگذاری آن را در كوتاه مدت ندارد و یا به هر دلیل دیگر ازجمله به دلیل وابستگی سایر شركت های گروه به فعالیت آن (مثلا تامین مواد اولیه برای سایر شركت های گروه) قادر به واگذاری نیست. قیمت تابلو و نیز شرایط ناپایدار بحران در بورس، ملاك مناسبی برای شناسایی ذخیره كاهش ارزش نیست. به همین دلیل كمیته فنی سازمان حسابرسی، شركت های سرمایه گذاری را ملزم كرده است تا ارزش ذاتی این گونه سرمایه گذاری ها را ملاك عمل قرار دهند.

.
شركت های تولیدكننده سیمان مثال مناسبی در این زمینه هستند. صنعت سیمان حداقل در شرایط فعلی، صنعتی سودآور با حاشیه سود ناخالص حدود ۵۰درصد است، ولی از طرف دیگر به دلیل انتظاراتی كه در فضای اقتصادی چند سال اخیر مبنی بر آزادسازی قیمت سیمان ایجاد شده است، قیمت سهام شركت های سیمانی رشد غیر عادی را در بازار سهام پیدا كرده است كه در پی سقوط قیمت های سهام در بورس، شركت های سرمایه گذار در شركت های سیمانی با چالش كاهش ارزش روبه رو شده اند.

.
بدین ترتیب، برای سهام این گونه شركت ها كه صنعت آنها نه تنها دوران افول را طی نمی كند، بلكه در دوران رونق قرار دارد چگونه باید عمل كرد؟ از طرف دیگر، افزایش قیمت سهام این گونه شركت ها كاملا غیر عادی و برخاسته از پتانسیل و قدرت سوددهی آنها نبوده، بلكه عوامل روانی در بازار از جمله انتظارات مورد اشاره ، باعث رشد غیر عادی قیمت آنها شده است. رهنمود سازمان حسابرسی در خصوص تعیین ارزش ذاتی نیز دشواری های خاص خود را دارد. بحث قابلیت بازیافت بهای تمام شده از محل عایدی هاآتی سهام برای چه دوره زمانی معقول است؟

.

 برای مثال اگر بهای تمام شده سهام در یك دوره ۴۰ ساله قابل بازیافت باشد ، آیا ذخیره ضروری است؟ برای محاسبه ارزش ذاتی یك سهم، لازم است ارزش فعلی عایدی های آتی آن مورد محاسبه واقع شود. برای این كار نرخ مورد استفاده برای محاسبه ارزش فعلی چه نرخی باید باشد؟ یكی از عوامل موثر در تعیین ارزش ذاتی یك سهم، پیش بینی تغییرات آتی قیمت آن سهم است كه در شرایط فعلی پیش بینی آن بسیار دشوار به نظر می رسد.

.
از سوی دیگر، شركت های سرمایه گذاری با شناسایی زیان كاهش ارزش، دچار تغییرات اساسی در سودآوری و به تبع آن قیمت سهام خود خواهند شد. به خاطر داشته باشید كه حسابرسان برخورد واحد و یكنواختی با موضوع نداشته اند.

.

 در شركت های دیگری كه ذخیره كاهش ارزش محاسبه و منظور نشده است حسابرس به درج نكته ای توضیحی در گزارش خود مبنی بر ارائه توجیه توسط شركت برای عدم احتساب ذخیره اكتفا كرده است. به نظر می رسد در این بخش تعامل حسابرسان با شركت ها موثر بوده است. مثلا در یك مورد شركت سرمایه گذار براساس ارزش ذاتی سهام، اعتقادی به احتساب ذخیره ندارد و حسابرس نیز به گونه ای با این موضوع در گزارش خود، نه به عنوان ایراد بلكه به صورت تاكید بر مطلب خاص بر جلب توجه استفاده كننده صورت های مالی، برخورد كرده است. توجیه مدیریت شركت ها عمدتا حول محورهای موقتی بودن افت قیمت ها در بازار سهام و اینكه قبلا نیز چنین شرایطی تجربه شده و وضعیت بازگشت پذیر است و دشواری تعیین ارزش ذاتی سهام برای رعایت نظر كمیته فنی سازمان حسابرسی، دور می زند.

.
در پایان باید به مسوولیت اجتماعی حسابرسان اشاره كرد. در مورد مسوولیت های اجتماعی مدیران، به نظر می رسد مشكل فرهنگی و ریشه ای است و خاص مدیران واحدهای تجاری نبوده و در مورد اشخاص دیگری حتی حسابرسان را در بر می گیرد.

.
اولویت قائل شدن برای منابع شخصی و آنی در مقابل مسوولیت های اجتماعی، با وجود تاكیدها در آموزه های اخلاقی و دینی جای تامل دارد كه این مهم در این اواخر به مراتب بیشتر مدنظر قرار گرفته است.

.

نجمي هاشمي فشاركي

.

محل تبلیغ شما

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.