.
از تاب رفت و تشت طلب کرد و ناله کرد و آن تشت را ز خون جگر باغ لاله کرد
خوني که خورده در همه عمر از گلو بريخت خود را تهي ز خون دل چند ساله کرد
نبود عجب که خون جگر گر شدش به جام عمريش روزگار همين در پياله کرد
نتوان نوشت قصه درد و مصيبت اش ور مي توان ز غصه هزاران رساله کرد
زينب دريد معجر و آه از جگر کشيد کلثوم زد به سينه و از درد ناله کرد
هر خواهري که بود روان کرد سيل خون هر دختري که بود پريشان کلاله کرد
وصال شيرازي
ضمن عرض سلام ،خدمت مدیریت محترم و همکاران گرامی تسلیت عرض مینمایم
التماس دعا
عرض سلام و ادب به سركار خانم نظري و تسليت حضور سركار
بااحترام