كشف فاكتورهاي اقتصادي كه منجر به ايجاد ثروت يا تخريب آن شود، براي مديران سرمايهگذاري و مديران شركتها، بسيار مهم است. براي مديران شركتها، ايجاد ثروت به منظور حفظ و بقاي اقتصادي شركت موضوعي اساسي است.
.
مديراني كه در اقتصاد بازار، اهميت اين موضوع را ناديده ميگيرند، كسبوكار سازمان و مالكان آن را به مخاطره مياندازند. پيدا كردن بهترين شركتها و صنايع اهميت زيادي براي مديران سرمايهگذاري دارد. با ابزارهاي تحليل صحيحتر، مديران پرتفوي، احتمالا قادر خواهند بود كه استراتژيهاي انفعالي خود را با نرخ بازده بالاتر و همان ريسك اوليه به عملكردی فعال تبديل كنند. يك ابزار تحليلي جديد كه ارزش افزوده اقتصادی نام گرفته است، ميتواند در ايجاد ثروت و فرآيند انتخاب شركت بهكار گرفته شود. تغييرات نوآورانهاي كه اين ابزار مالي در دو حوزه دو قلوي مديريت مالي و سرمايهگذاري به وجود آورده است، يك نيروي محركه دروني است كه ميتواند انقلاب ارزش افزوده اقتصادی ناميده شود. ناگفته نماند كه يك سيستم اقتصادي غيربازار در مقايسه با يك سيستم بازارگرا ثروت كمتري را ايجاد خواهد كرد.
.
ابزار تحليلي ارزش افزوده اقتصادی در سال ۱۹۸۲ توسط موسسه استرن و استيوارت متداول شد. ارزش افزوده اقتصادی نتيجه نوآوري در زمينه سود اقتصادي بوده است.
.
نوآوراني مانند استرن، محدوديت عملي سودهاي حسابداري را مورد بازبيني و سازماندهي مجدد قرار داد. ابزار تحليلي ارزش افزوده اقتصادی از همان ابتدا از سوي جامعه شركتها مورد پذيرش قرار گرفت زيرا روشي نوآورانه، براي يافتن ارزش واقعي شركت بود. برخلاف معيارهاي سنتي، ارزش افزوده اقتصادی سودآوري واقعي شركتها را مورد بررسي قرار ميدهد، يعني هزينههاي مستقيم بدهي و غيرمستقيم حقوق صاحبان را مدنظر قرار ميدهد. چون ارزش افزوده اقتصادی بهطور كاملا نزديكي بر الزامات ماكزيممسازي ثروت سهامداران منطبق است، به عنوان يك ابزار مدرن روز، به منظور سنجش موفقيت شركتها بهكار گرفته ميشود.
.
شركتهاي بزرگي مانند کوکاکولا، ارزش افزوده اقتصادی را به عنوان راهنماي ايجاد ارزش براي سهامداران بهكار ميبرند. برنامههاي تشويقي و پرداخت پاداش در اين شركتها بر مبناي توانايي مديران در ايجاد ارزش افزوده اقتصادی مثبت، بنا نهاده شده است.
.
پرداخت بر مبناي ارزش افزوده اقتصادی با در نظر گرفتن همه هزينههاي سرمايه (هزينه بدهي و هزينه حقوق صاحبان سهام) صورت ميگيرد، تا مديران شركتها در اتخاذ تصميمات مالي به عنوان يك سهامدار عمل كنند. ارزش افزوده اقتصادی همچنين در جامعه سرمايهگذاران نيز متداول شده است. كنفرانسهاي متعددي كه در اين زمينه در سالهاي اخير برگزار شده (از ۱۹۹۶ به بعد) شاهد و گواه اين مدعا است.
.
برخی از شركتهاي سرمايهگذاري بزرگ از ارزش افزوده اقتصادی، در انتخاب سهام، ساختار پرتفوي و فرآيند كنترل ريسك استفاده ميكنند. ديگر شركتهاي سرمايهگذاري بزرگ نيز نگاه عميقتري به ارزش افزوده اقتصادی دارند و ارزش افزوده اقتصادی پيشرفتهاي معنيداري را در دنياي تحليلهاي عملكردي بوجود آورده است. علاوهبر اين، مطالعات تجربي نشان ميدهد كه ارزش افزوده اقتصادی در جامعه آكادميك و جامعه مالي، رشد و پيشرفت خوبي كرده است..
.
استيوارت در سال ۱۹۹۴ در يك تحقيق داخلي نشان ميدهد كه ارزش افزوده اقتصادی بهترين ابزار براي ايجاد ارزش در شركت بوده و ادعا كرده كه ارزش افزوده اقتصادی در تشريح فرآيند تغيير در ثروت سهامداران تقريبا ۵۰درصد مهمتر از معيارهاي مبتني بر حسابداري عمل ميكند. اين تحقيق داخلي شواهدي را مبتنيبر غالب بودن ارزش افزوده اقتصادی بر معيارهاي حسابداري مانند سود حسابداري فراهم كرده است.
.
مجله فورچون در سال ۱۹۹۳ به صراحت ارزش افزوده اقتصادی را كليد واقعي ايجاد ثروت معرفي ميكند. استرن استيوارت ميگويد سود حسابداري را به عنوان معيار ارزيابي عملكرد فراموش كنيد. تحقيقات نشان ميدهد كه بازده كل سهامداران در شركتهايي كه به نوعي از سيستم ارزش افزوده اقتصادی كمك گرفتهاند بعد از يك دوره ۵ساله در مقايسه با سهام شركتهاي رقيب، ۴۹درصد بيشتر بوده است. شركت هايي كه ساختار جبران خدمات استرن استيوارت را بهطور كامل اجرا ميكنند، حتي نتايج بهتر از اين داشتهاند. به طوري كه سرمايهگذاري در سهام اين شركتها، ۸۴ درصد ثروت بيشتري در مقايسه با شركتهاي رقيب طي يك دوره ۵ ساله ايجاد كرده است.
.
دانيال محجوب – کارشناس ارشد حسابداری
فاطمه دادبه – کارشناس ارشد مديريت مالی
منبع : دنیای اقتصاد
.
می بایست نرخ تورم ونرخ سود بانکها ی ان کشورها را با ایران مقایسه کنیم وسپس انرا بعنوان یک ابزار تحلیلی بکار ببریم البته در کشور ما که هزینه سرمایه عدد بسیار بالائی است یکی از مشکلات اساسی بورس ما همین است که چند ماهیست با نادیده گرفتن ان شاهد وضعیت کنونی هستیم ان هم فقط در چند شرکت انگشت شمار که بزودی اتفاقی خواهد افتاد .