با توجه به تعاریف موجود در مورد ظرفیتهای مختلف تولیدی در حسابداری صنعتی، ظرفیت معمول یا نرمال (Normal Capacity) نشانگر متوسط تقاضای بازار برای محصول شرکت براساس مقدار تولید سه سال گذشته و یا مقدار تولید سه سال آینده در شرایط عادی است. ظرفیت عملی حداکثر تولید یک کارخانه در سطح مشخصی از کارآيی است که توسط مهندسی صنایع تعیین ميشود.
.
در ظرفیت عملی بدون استفاده ماندن ماشینآلات به علت پایین بودن تقاضای بازار در نظر گرفته نمیشود. در دهه اخیر با شدیدتر شدن رقابت بازار، برای تعیین هزینه ظرفیت استفاده نشده و تعیین قیمت فروش محصولات، استفاده از ظرفیت عملی در حسابداری مدیریت کاربرد بیشتری پیدا کرده است. باید توجه کرد که ظرفیت معمول میتواند کمتر یا مساوی ظرفیت عملی باشد.
.
از طرف دیگر، طبق استاندارد حسابداری شماره ۸ باید برای محاسبه نرخ سربار ثابت کارخانه از ظرفیت معمول استفاده شود ولی در استاندارد شماره ۶ (بند ل- ۱۷) و نشریه شماره ۱۶۶ سازمان حسابرسی یادداشت شماره (۳-۲۷) ظرفیتهای معمول و عملی مترادف هم در نظر گرفته شده است.
.
با توجه به توضیحات بالا روشن است که این دو ظرفیت تولیدی از نظر مفهوم کاملا با هم فرق میکنند و به جای یکدیگر نمی توان آنها را استفاده کرد و برای گزارشگری خارجی مبنای محاسبه انحراف حجم تولید (انحراف ظرفیت بلا استفاده) برای تعیین هزینههای جذب نشده تولید، ظرفیت معمول (نرمال) است و برای افشاي مناسب اطلاعات مالی در یادداشتهای پیوست صورتهای مالی بهتر است که ظرفیت عملی و ظرفیت معمول (نرمال) به طور جداگانه افشا شود.
.
سورن آبنوس – حسابدار رسمی
منبع : دنیای اقتصاد
.