امروزه راهبري بانکها توجه به تغييرات اساسي سالهاي اخير در عرصههاي جديد کسب وکار و نوآوريهاي پايانناپذير فناوري، تشديد رقابت و آثار چشمگير فناوري اطلاعات در گستره کنترلهاي مختلف انکارناپذير است. در حقيقت موسسات مالی جهت بقا در شرايط موجود بايد جايگاه خود را در برقراري نظام کنترلی لازم و سنجش عملکرد به خوبي مشخص کنند.
.
باتوجه به برداشتهاي متفاوت از اصطلاح «کنترل داخلي»، کميسيون «تردوي» در يک کار تحقيقي گسترده، گزارشي تحت عنوان کنترل داخلي، چارچوب يکپارچهای ارائه کرد که در سال ۱۹۹۸اعضاي کميته نظارت بر امور بانکي کميته «بال» موافقت کردند که اصول مندرج در اين گزارش بايد در ارزيابي سيستم کنترل داخلي بانکها مورد استفاده قرار گيرد. براساس همين گزارش محيط و فرهنگ کنترلي يکي از اجزاي مهم کنترلهاي داخلي است.
.
محيط وفرهنگ کنترلي شامل نگرش، آگاهي و اقدامات مديريت نسبت به کنترلهاي داخلي بوده؛ به طوري که بر هوشياري کنترلي کارکنان اثر گذاشته و پايه و اساس کنترلهاي داخلي اثربخش و فراهمکننده نظم وانضباط لازم است. مهمترين اجزاي آن محيط وفرهنگ کنترلي عبارت است:
.
الف- اطلاعرساني و تقويت درستکاري و ارزشهاي اخلاقي: اثر بخشي کنترلها نميتواند فراتر از درستکاري و ارزشهاي اخلاقي افرادي باشد که آنها را ايجاد و اداره و بر آنها نظارت ميکنند. اين ارزشها شامل اقدامات مديريت براي از بين بردن يا کاهش انگيزهها و وسوسههايي است که ميتواند کارکنان را به اقدامات نادرست، غيرقانوني يا غيراخلاقي ترغيب کند و اطلاعرسانی ارزشها و استانداردهای رفتاری به کارکنان بايد از طريق بخشنامهها، آييننامه رفتار حرفهای و الگوسازی انجام گردد.
.
ب – پايبندي به صلاحيت: صلاحيت يعني دانش و تجربه لازم براي انجام وظايفي که شغل افراد ايجاب ميکند. پايبندي به صلاحيت شامل توجه مديريت به سطوح صلاحيت براي مشاغل خاص و چگونگي تبديل آن سطوح به تجارب و دانش است.
.
ج – مشارکت مديريت ارشد و هيات مديره: هوشياري کنترلي بهطور با اهميتي تحت تاثير مديريت ارشد و هيات مديره است. ويژگيهاي هيات مديره شامل استقلال از مديران اجرايي، تجربه و اعتبار آنها، ميزان مشارکت و مداقه آنان در فعاليتها، مناسب بودن اقدامات ايشان، اطلاعات دريافتي آنان، ميزان طرح سوالات پيچيده و پيگيري آن از طريق مديران اجرايي و تعامل آنان با بازرسان و حسابرسان داخلي و مستقل است. اهميت مسووليتهاي هيات مديره در اساسنامه يا ساير آييننامهها يا رهنمودهاي مربوط، مشخص ميشود. ساير مسووليتهاي هيات مديره شامل نظارت کلي بر طراحي و اجراي اثربخش روشهاي کسب خبر از تخلفات و فرآيند بررسي اثربخشي کنترلهاي داخلي است.
.
د- نگرش و شيوه اجرايي مديريت: رويکرد مديريت نسبت به ريسک و نگرش و اقدامات مديريت نسبت به گزارشگري مالي (انتخاب محتاطانه يا جسورانه رويههاي حسابداري قابل جايگزين و هوشياري و احتياط در انجام برآوردهاي حسابداري) و نگرش مديريت درباره پردازش اطلاعات و عملکرد کارکنان حسابداري.
.
ه – ساختار سازماني: ساختار سازماني چارچوبي را فراهم ميکند که در آن، فعاليتهاي لازم براي دستيابي به اهداف بانک، برنامهريزي، اجرا، کنترل و بررسي ميشود. براي ايجاد ساختار سازماني مربوط، توجه به حيطههاي اصلي اختيار و مسووليت و خطوط مناسب گزارشگري ضروري است. هر بانک ساختار سازماني متناسب با نيازهاي خود را تعيين ميکند. مناسب بودن ساختار سازماني، بهاندازه و ماهيت فعاليتهاي آن بستگي دارد.
.
و – تعيين اختيار و مسووليت: اين عامل شامل نحوه تعيين اختيار و مسووليت براي فعاليتهاي عملياتي، نحوه برقراري روابط گزارشگري، خطمشيهاي مربوط به انجام عمليات کسبوکار مناسب و اطمينان يافتن از اين امر است که همه کارکنان اهداف بانک را درک ميکنند، چگونگي ارتباط وظايف خود با ديگران و تاثير آن در دستيابي به اهداف را ميدانند و تشخيص ميدهند که چگونه و در چه مواردي پاسخگو خواهند بود.
.
ز – سياستها و روشهاي منابع انساني: سياستها و روشهاي منابع انساني به استخدام، آشنايي، آموزش، ارزيابي، مشاوره، ارتقا، حقوق و مزايا و اقدامات اصلاحي مربوط ميشود. براي مثال، استانداردهاي استخدام واجد شرايطترين افراد (با تاکيد برسابقه تحصيلي، تجربهکاري قبلي، عملکرد گذشته و شواهد درستکاري و ارزشهاي اخلاقي) ميزان پايبندي مديران به استخدام کارکنان با صلاحيت و قابل اعتماد را نشان ميدهد. سياستهاي آموزشي که نقشها و مسووليتهاي آتي را به اطلاع ميرساند و شامل عملياتي مانند کلاسهاي آموزشي و سمينارها است، عملکرد و رفتار مورد انتظار را تشريح ميکند. ارتقا برمبناي ارزيابي دورهاي عملکرد، ميزان پايبندي مديران به ارتقاي کارکنان واجد شرايط به سطوح بالاتر مسووليت را نشان ميدهد.
.
وظايف هيات مديره در خصوص محيط و فرهنگ کنترلی شامل: تبادل نظر ادواری با مديران در رابطه با اثر بخشی نظام کنترل داخلی، پذيرش مسووليت نهايي حصول اطمينان از استقرار و حفظ نظام کنترل داخلی مناسب و موثر، ايجاد، حفظ، اجرا و ارتقای استانداردهای عالی مربوط به محيط کنترلی، فراهم کردن حاکميت ارائه رهنمود ونظارت بر مديران ارشد، تعيين و بازبينی استراتژیهای کلی و سياستهای کلان و تاييد ساختار سازمانی ، بررسی ميزان انطباق با حدود تعيين شده برای منابع در معرض ريسک و پيگيری مورد عدم تطبيق، کنترل فرآيند دادهپردازی، مستندسازی و کنترل فيزيکی داراييها است.
.
حسين کورش پسنديده
منبع : دنياي اقتصاد
.