«تورم همیشه و در همه جا یک پدیده پولی است.» این یکی از معروفترین جملات فریدمن، رهبر مکتب اقتصادی پولگرایان است.
او باور داشت دولتها از طریق چاپ پول برای جبران کسری بودجه، عملا قدرت خرید مردم را کاهش میدهند و این کار را «غیرمنصفانه و آسیبزا» انجام میدهند.
پیش از او نیز کلاسیکها به ثبات پولی و نقش محدود دولت در اقتصاد تاکید داشتند. کلاسیکها تورم را عمدتا نتیجه عرضه بیش از حد پول میدانند.
این دیدگاه نسبت به تورم، بخشی از دیدگاههایی است که این موضوع را توضیح میدهند که دولت با چاپ پول، هزینههای خود را از راه کاهش ارزش پول مردم تامین میکند؛ دیدگاهی که تورم را نوعی انتقال پول و ثروت از جیب عموم به جیب دولت میداند.
در دیدگاه اقتصاددانان اتریشی و لیبرتارین نیز تورم نتیجه دخالت دولت در بازار پولی و اعتباری است و به آن مالیات پنهان میگویند.
اتریش یکی از سرسختترین منتقدان تورم است؛ تا جایی که هایک در این باره میگوید «تورم ابزار نامرئی غارت مردم است» و لیبرتارینها تورم را نوعی تعدی به مالکیت خصوصی افراد میدانند.
بنابراین باید ریشههای تورم را در افزایش بیش از حد عرضه پول نسبت به تولید کالا و خدمات جستوجو کرد.
زمانی که بانک مرکزی یا دولت حجم پول در گردش را سریعتر از رشد اقتصادی افزایش میدهد، تعادل بین پول و کالا بر هم میخورد و قیمتها به طور عمومی افزایش مییابد. افزایش سطح عمومی قیمتها، چیزی جز گرانی نیست.