باید کمربندها را سفت کرد. این اصطلاحی است که بعضی کارشناسان از آن استفاده میکنند. وقتی شما کمربند خود را سفت میکنید بدنتان کمی دچار انقباض میشود و دیگر مثل قبل نمیتوانید آزادانه تحرک داشته باشید. سفت کردن کمربندها در فعالیت اقتصادی هم معنای مشابهی دارد؛ وقتی به شما میگویند باید کمربندتان را سفت کنید یا سیاست انقباضی پیش بگیرید یعنی دیگر نمیتوانید خیلی آزادنه و دست و دلباز دست در جیبتان کنید. چرا که اوضاع کمی فرق کرده است.
باید کمربندها را سفت کرد. این اصطلاحی است که بعضی کارشناسان از آن استفاده میکنند. وقتی شما کمربند خود را سفت میکنید بدنتان کمی دچار انقباض میشود و دیگر مثل قبل نمیتوانید آزادانه تحرک داشته باشید. سفت کردن کمربندها در فعالیت اقتصادی هم معنای مشابهی دارد؛ وقتی به شما میگویند باید کمربندتان را سفت کنید یا سیاست انقباضی پیش بگیرید یعنی دیگر نمیتوانید خیلی آزادنه و دست و دلباز دست در جیبتان کنید. چرا که اوضاع کمی فرق کرده است. علی حیات نیا، کارشناس اقتصادی در توصیف اوضاع اقتصادی کشور در سال ۹۷ به فرارو میگوید: ۹۷ سال حساس و مهمی است. مسائل سیاسی و بینالمللی متغیری اساسی است که بر شاخصهای اقتصادی ایران تاثیر میگذارد. سیاست دولت در سال آینده تک رقمی ماندن تورم است. از طرف دیگر دولت برای بودجه هم سیاستی انقباضی در پیش گرفته است. برای همین به نظر میرسد که تداوم رکود فعلی را در سال آینده نیز داشته باشیم. این اقتصاددان میگوید: اگر دچار نوسان اقتصادی شویم درآمد خانوارها کاهش پیدا میکند. تنها در صورتی میتوانیم از این شرایط خارج شویم که جذب سرمایه داشته باشیم. جذب سرمایه عاملی است که میتواند ما را به سمت تولید بیشتر، افزایش ناخالص ملی و در آمد سرانه سوق دهد. با توجه به روند افزایش نرخ قیمت نفت به نظر میرسد که در سال آینده همان رشد چهار تا پنج درصدی را داشته باشیم. من تورم سال آینده را بین ۱۰ تا ۱۲ درصد پیش بینی میکنم.
اما در این شرایط اقتصادی خانوادهها در دخل و خرج خود چه سیاستی میتوانند در پیش بگیرند؟ حیاتنیا میگوید: حجم کالاهای اساسی در سبد خانوارها بالاست و دولت باید این کالاها را به نحوی با اعمال سیاستها و عرضههای مناسب مدیریت کند. البته این مدیریت نباید به صورت مداخله یا انحراف قیمت باشد بلکه باید به صورت راهبردی برای تامین نیازهای اساسی اقشار پایین باشد. خانوادهها هم باید در این شرایط پس انداز را در دستور کار خود قرار دهند. درست است که ما تورم داریم، اما اگر بخشی از درآمد ماهانه و سالیانه به سمت پس انداز و ایجاد سرمایههای کوچک برود، باعث میشود توان خرید خانوارها در بلندمدت ارتقا پیدا کند. در کسب و کارهای داخلی، تجمیع پس انداز میتواند به تولید بیشتر کمک کند. به نظر میرسد که اگر در مناطق مختلف، با توجه به قابلیتهایی که در روستاها و شهرها وجود دارد صندوقهای سرمایه گذاری خرد، طراحی شوند، این پس اندازها به سمت صندوقها حرکت میکند و بخشی از پتانسیلهای بالقوه به بالفعل میشود.
این کارشناس اقتصاد در ارتباط با نحوه خرج کردن خانوادهها نیز توصیه میکند: متاسفانه در کشور ما سهم عمدهای از درآمد خانوارها خرج مسکن میشود. این خرج یا در قالب هزینه اجازه خانه است یا اقساط خانهای که برای خرید مسکن صورت گرفته است؛ بنابراین شاید ۵۰ درصد درآمد خانوارها هزینه تامین مسکن میشود. بقیه این هزینهها خرج کالاهای ضروری میشود. وقتی ما محدودیت درآمد داریم، باید به سمت کالاهایی برویم که کشش درآمدی پایین تری دارند. باید کالاهای ضروری و کالاهایی را که سهم و اهمیت آنها در سبد خانوار بالاست را در اولویت قرار دهیم. کمتر باید از کالاهای لوکس و کالاهایی استفاده کرد که قیمت تمام شده آنها نسبت به سطح درآمدمان بالاست. در نظر گرفتن این نکته در شرایطی که ما هم با رکود و هم با تورم رو به رو هستیم کمک زیادی به خانوادهها میکند.
او در پاسخ به این سوال که در سال ۹۷ خانوادهها چگونه باید سرمایه گذاری کنند نیز میگوید: بازارهای مالی ایران آبستن حادثههای بسیار زیادی هستند. قطعا کسانی که میخواهند سرمایه گذاری کنند به سمت یکی از بازارهای موازی مثل بازار طلا و سکه، ارز، بورس، بازارهای پولی و بانکها میروند که بیشترین بازدهی را داشته باشند. چیزی که از دورنمای اقتصاد ایران در سال ۹۷ استنباط میشود این است که بازار مسکن به احتمال زیاد رشدی آرام و متناسب با شش ماهه دوم سال ۹۶ دارد. به این ترتیب بازار مسکن رشد منطقی و معقولی خواهد داشت. اما بازار ارز به احتمال زیاد به خاطر نقش و عوامل سیاسی بسیار پرتنش خواهد بود. احتمال اینکه افزایش نرخ بالا و غیرمعقول در بازار ارز رخ دهد بسیار زیاد است. بازار طلا و سکه نیز، چون به چند عامل قیمت نفت، قیمت جهانی طلا و همچنین نرخ تورم داخلی بستگی دارد تغییراتی خواهد داشت. به این ترتیب برای سرمایه گذاری پیشنهاد میکنم خانوادهها به سمت تولید پیش بروند. سرمایه گذاری فقط در بازار بورس که سرمایهها در آن برای تولید تجمیع میشود و شرکتهای اقتصادی از این طریق به حرکت در میآیند، میتواند مفید باشد. برای همین است که بازار سرمایه را به نوعی دماسنج اقتصادی میدانند. این دماسنج نشان میدهد اقتصاد شرایط مناسب و عادی دارد یا آنکه دچار مشکل شده است.
حمید حاجی اسماعیلی، یکی از دیگر کارشناسان اقتصادی است که توصیههایی برای دخل و خرج خانوادهها دارد. او به فرارو میگوید: نظام تامین نیازهای یک خانواده تقریبا شبیه یک کشور است، مدیریت خانواده سادهتر و در مقیاس بسیار کوچکتری است. به این ترتیب اولین کاری که از دولت و خانوادهها انتظار میرود این است که انضباط و برنامه مالی داشته باشند. افراد حتما باید از نظر منابع مالی و تامین نیازها برنامه منظمی داشته باشند. سال آینده دستمزدها افزایش پیدا میکند. این افزایش برای اقشار ضعیف ممکن است بالای ۱۵ درصد باشد. اما باید توجه داشت که قیمتها هر سال بیشتر از نرخ تورم رسمی افزایش پیدا میکنند. ضمن اینکه وقتی درآمدها به صورت عمومی کاهش پیدا میکند و تورم اتفاق میافتد، قدرت خرید مردم نیز با کاهش رو به رو خواهد بود. وقتی هم که در بازار رکود وجود دارد میزان درآمدها خود به خود کاهش پیدا میکند و این در قدرت خرید مردم اثر مستقیم میگذارد؛ بنابراین مردم در سال آینده باید قطعا هزینههای اقتصادی زندگی خود را مدیریت کنند.آموزش را از سبد خود خارج نکنید
این تحلیل گر مسائل اقتصادی در ارتباط با دخل و خرج خانوادهها نیز میگوید: ما فقط بحث تامین نیازهای معیشتی را نداریم. مردم باید برای آموزش، رفاه و مسائلی که جنبههای حفاظتی و امنیتی در خانواده دارد نیز هزینه کنند. اگر خانوادهای نتواند نیازهای فرزند خود را تامین کند، آسیب ایجاد میشود و این آسیب از خانواده به جامعه سرایت پیدا میکند و ما شاهد بزهکاری و ناهنجاری در جامعه خواهیم بود. مسائلی مثل آموزش از نیازهای ضروری برای تامین خواستههای فرزندان است و آنها را نمیتوان از سبد خانوادهها حذف کرد.
حاجی اسماعیلی ادامه میدهد: آنچه اهمیت دارد این است که خانوادهها باید از کارهای غیرضروری پرهیز کنند. یکی از حوزههایی که باید آنها را محدود کنند سفرهای بی مورد است. ممکن است افراد به هرحال در طول سال چندین سفر انجام دهند. اما ممکن است سال آینده نتوانند طبق منطق و عرف این سفرها را داشته باشند؛ بنابراین باید برای تامین نیازهای ضروری خود سفرهایشان را محدود کنند.
این اقتصاددان نیز سرمایه گذاری در بازار سکه و طلا را پیشنهاد نمیکند. او میگوید: رفتن به سمت این بازارها باعث بی ثباتی در کشور میشود و بار روانی بسیار زیادی را در کشور ایجاد میکند و باعث افزایش قیمتها میشود. شاید مطمئنترین راه این است که مردم سپردههای خود را به بانکها بسپارند و دولت بتواند یک سیاستگذاری منطقی در زمینه سپردههای مردم انجام دهد که البته دولت تا کنون در این زمینه خیلی موفق نبوده است. با این وجود مردم باید به شدت از رفتن به سمت کارهای دلالی، واسطهگری و خرید و فروش ارز و سکه پرهیز کنند. نوسانات زیاد این کارها ممکن است آنها را دچار ضرر و زیان جدی کند. برخوردهای امنیتی هم که با این کارها صورت میگیرد آنها را دچار خسران میکند. در عین حال اقتصاد کشور نیز دچار مشکل میشود.
هردوی این کارشناسان اقتصادی نیز یک پیشنهاد مشترک برای مردم دارند؛ پیشنهادی که میتواند یک روز به کمک ما بیاید. حتما با خانوادههایی رو به رو شده اید که بدون نیاز به دولت صندوق قرضالحسنهای برای خود تعریف کرده اند. علی حیات نیا میگوید: استفاده از تامین مالی قرض الحسنهای خیلی میتواند به کسب و کارهای کوچک کمک کند و آنها را گسترش دهد. اکنون در بسیاری از نقاط کشور شاهد شکل گیری صندوقهای خانوادگی هستیم. ما در جمعیت بیکاران گروههایی را مشاهده میکنیم که یا دارای مدرک دانشگاهی هستند و در مقابل مهارت ندارند و یا آنکه ایده دارند، اما سرمایه ندارند. اگر یک ساماندهی مناسب صورت بگیرد و نیازهایی که در سطح بازار و جامعه وجود دارد شناسایی شود، این تامین مالی صورت میگیرد. از قرض الحسنهها خیلی میتوانند به بهبود معیشت کمک کنند.
حاجی اسماعیلی توصیههایی هم برای دولت دارد. او میگوید: دولت نمیتواند همه چیز را از طریق افزایش دستمزدها جبران کند. نمیگویم دولت از طریق یارانه به مردم پول نقدی بدهد، اما باید حمایتهای خود را در زمینه خدمات اجتماعی بالا ببرد. مثلا سقف مالیات برای اقشار ضعیف را کمتر کند تا آنها مالیات کمتری پرداخت کنند و قیمت خدمات عمومی در حوزه بهداشت و درمان یا حمل و نقل را تا جای ممکن پایین نگه دارد. یکی دیگر از کارهایی که دولت میتواند انجام دهد این است که برای مردم کارت سفر تعریف کند. به هرحال یک یا دو سفر در طول سال برای تجدید قوای مردم ضروری است. دولت باید اینها را از طریق مراکزی که تحت نظارت و اداره سازمان گردشگری آسانتر در اختیار مردم قرار دهد. همچنین برای قشر ضعیف جامعه که روز به روز فقیرتر میشوند باید بن کالاهای اساسی در نظر گرفته شود. دولت همیشه شعار این موضوع را سر داده است، اما هیچ وقت نتوانسته آن را به صورت منظم و با تعداد کافی تعریف کند.