عاملِ دلهرهآورِی در همهی جلسات مصاحبه شغلی وجود دارد که بسیار عاجزکننده است: پرسشی میکنند و شما پاسخ را میدانید- اما از طرفی..
به گزارش صنعت ما از بازده، عاملِ دلهرهآورِی در همهی جلسات مصاحبه شغلی وجود دارد که بسیار عاجزکننده است: پرسشی میکنند و شما پاسخ را میدانید- اما از طرفی هم میدانید این پاسخی نیست که مصاحبه گر میخواهد بشنود.قطعا شما آن شغل را میخواهید. اما ازطرفی هم نمیخواهید دروغ بگویید و خودتان را در موقعیتی قراردهید که خیلی با حس و حال شما تناسب ندارد. برای آنکه حد و مرزها را بشناسید، نکتههایی را که ذکر میشود بهخاطر بسپارید.
وقتِ مصاحبه که میشود، کارجویان از احتمال مواجهه با پرسشهای عجیب و غریب، مصاحبه گرهای کمتجربه، یا دیررسیدن به جلسه میترسند. اما عاملِ دلهرهآورِ دیگری هم هست که به اندازهی موارد ذکرشده عاجزکننده است: پرسشی میکنند و شما پاسخ را میدانید- اما از طرفی هم میدانید این پاسخی نیست که مصاحبه گر میخواهد بشنود.
مثالی میزنم: سرِ جلسهی مقرر حاضر میشوید، و مسئول استخدام شما را از میانِ فضای اداری اشتراکی به اتاقِکارش راهنمایی میکند. به شما رو میکند و میپرسد: “خب! نظرتون راجعبه فضای اداری اشتراکی چی هست؟”
پاسخِ “درست” – یعنی همانیکه او میخواهد بهوضوح از شما بشنود – این است؛ “به نظرم عالی هستن! من عاشقِ اینم که هرروز، از صُبح تا غروب با همکارهام ارتباط و همیاری داشتهباشم.”
اما اگر پاسخیکه واقعا در موردِ شما صادق است، خیلی متفاوت از این باشد چه؟ – یعنی دوست داشته باشید مستقل کارکنید و ترجیح بدهید در یک دفترِ آرام و خوب خلوتکنید و بدونِ وجودِ مداومِ عواملِ مخل روی کارتان تمرکز کنید.
قطعا شما آن شغل را میخواهید. اما ازطرفی هم نمیخواهید دروغ بگویید و خودتان را در موقعیتی قراردهید که خیلی با حس و حال شما تناسب ندارد. برای آنکه حد و مرزها را بشناسید، نکتههایی را که ذکر میشود بهخاطر بسپارید:
۱.قبول کنید واقعا نمیتوانید بفهمید مصاحبه گر دوست دارد چه چیزی بشنود
اگر کارجویان میدانستند مصاحبه گرِ آنها چه چیزی میخواهد بشنود، احتمالا کلی از آنها به این پرسشِ ناخوشایند که: -“بزرگترین ضعف شما چیست؟” پاسخ نمیدادند: -“کمالگرایی”. چون همانطور که مسئولان استخدام بعدا به شما خواهندگفت، این دقیقا همان چیزی است که دوست ندارند بشنوند.
در بسیاری از موارد، مصاحبه گران دوست دارند در موردِ ضعفهایتان صادق و روراست باشید. بله، آنها به دنبالِ تجربهها و ویژگیهایی خاص هستند، اما از طرفی هم میخواهند مطمئن شوند شما یک آدم هستید نه یک ربات. مثلا، مسئول استخدامی که از شما میخواهد یکی از اشتباهاتتان را بگویید در حقیقت میخواهد درمورد خطای شما چیزی بشنود(و البته اینکه از آن خطا چه درسی آموختهاید)– نه اینکه بشنود شغلی داشتهاید که به طرز اعجابانگیزی در آن بیعیب و نقص عمل میکردهاید!
شاید فکرکنید پاسختان صحیح نیست – اما در واقع ممکن است این پاسخ همان رایحهی هوای تازهای باشد که آن شغل را به شما میرساند.
۲.اگر ممکن است جملههای خود را یکبار بازگویی کنید
در برخی از موارد ممکن است بتوانید در پاسخ دادنتان صادق باشید درحالیکه همچنان خودتان را در وضعیتی مطلوب قرار میدهید.
مثلا، اگر مصاحبه گرتان از شما بپرسد چطور اضطراب خود را کنترل میکنید. پاسخ صادقانه کدام است؟ اضطراب معمولا شما را دچار شکست عاطفی کامل میکند – اشکتان را در میآورد و هر کسیرا که از دهمتری اتاقتان رد شود میزنید.
اما اینحرفها احتمالا چیزی نیست که اعتمادی در مسئول استخدام نسبت به شما برانگیزد. پس، با تمرکز بر اینکه برای پیشرفت در آن حوزهی خاص چه باید بکنید، ببینید چگونه میتوانید حرفتان را به روشی صادقانه ولی مثبت بازگو کنید:
“وقتی با یه موقعیتِ پراضطراب مواجه میشم، یه وقتایی فشار رو تحمل میکنم. هرچند میدونم بهترین راهحل اینه که کارها رو به بخشهای کوچیکتر تقسیم کنم و هربار رو یکی از اونا تمرکز کنم. اینو میدونم که وقتی اینجوری با یه موقعیتِ پراضطراب روبهرو بشم، میتونم کارم رو بهتر انجام بدم و همیشه یه قدم هم جلوتر باشم.”
۳.سوالهای بیشتری بپرسید
فرضا وقتی میدانید مصاحبه گر دقیقا دنبال چهچیزی است، ممکن است در یک وضعیتِ “یا این یا آن” گیر کنید. اما با پرسیدن چند سوالِ شفافکننده، درحالیکه همچنان در وضعیتِ مطلوب خود قرار دارید، میتوانید صادقانهتر حرفتان را بزنید.
همان مثالِ فضای اداری اشتراکی را درنظر بگیرید. فرضکنید دوست ندارید تمام مدت تنها کار کنید، پس میتوانید اینگونه پاسخ دهید:
“من از ارتباط با همکارام لذت میبرم، ولی وقتی واقعا به تمرکز نیاز دارم، ترجیح میدم مستقل کار کنم، تو یه محیط آرام – میدونم اینجا شما یه دفترِ قشنگ و دلباز دارین – ولی آیا فضای آرومی وجود داره که کارمندا بتونن برا اینکه حواسشون پرت نشه برن اونجا؟“
در این صورت در عینِ صادق بودن، انعطافپذیریتان را نشان میدهید – و از آن مهمتر، دارید سعی میکنید بفهمید این مقام مناسب شما هست یا نه. چون درست همانطور که شرکت شما را ارزیابی میکند، شما نیز کسب و کار و فضای بازِ آنرا ارزیابی میکنید. برای داشتنِ رضایت شغلی در آینده مهم است بدانید آیا آن مقام واقعا برای شما مناسب است یا نه، که این موضوع من را به ذکر نکتهی بعدی میکشاند:
۴.عواملِ مانعِ پذیرشتان در مصاحبه را بشناسید
در پایان، باید بدانید چه چیزی ممکن است مانعِ پذیرفتهشدنتان بشود و به جای تمرکز بر شیوهی پاسخگوییِ مطلوب مصاحبه گر از این نکته استفاده ببرید.
مثلا، اگر دوست ندارید شغل مورد نظرتان مستلزم تماس تلفنی با مشتریها باشد، وقتی مصاحبه گر میپرسد: ” با یه مشتری عصبانی پشت تلفن چطور صحبت میکنید؟” این احتمالا نشاندهندهی آن است که شما برای این پست مناسب نیستید. همچنین شاید خوب از عهدهی اضطرابتان برنمیآیید – اما دارید روی آن کار میکنید و میدانید چالشبرانگیزترین موقعیتهای شغلی بههرحال تا حدودی اضطرابآور هستند. در چنین وضعیتی، حسوحالی که شما دارید شاید چندان هم مانع پذیرشتان نباشد، پس ارزشاش را دارد پاسخی درخور بدهید که هم صادقانه باشد و هم خوشایندِ مصاحبه گر.
قطعا شما دوست دارید پاسختان برای مسئول استخدام خوشایند باشد، اما از طرفی هم نمیخواهید شغلی را که دوست دارید با حیله و ترفند بهدست آورید. در عینِ صادق بودن – تعادل را حفظکنید، در این صورت در مسیر موفقیت در شغلی که به بهترین نحو مناسبِ شما است قدم خواهید برداشت.