سه پیشنهاد به دولت برای اقتصاد ۹۵
یک اقتصاددان مدافع اقتصاد آزاد به دولت پیشنهاد داد که در سال جدید به سمت آزادی‌سازی قیمتها حرکت کرده و از انتشار بخش نامه‌های سرکوبگر قیمتی پرهیز کند.
موسی غنی‌نژاد در گفت‌وگو با اقتصادنیوز با اشاره به رسم هر ساله دولت برای صدور بخش نامه‌های سرکوبگر قیمتی گفت: هرساله با آغاز فصل بهار دولتمردان تصور می‌کنند برای مبارزه با افزایش قیمت کالاها می‌توانند رفتارهای تعزیراتی خود را شدت بخشیده و با دستور تولیدکنندگان را وادار به تثبیت قیمت کنند. این اقدام نه تنها هیچ گاه باعث کنترل تورم نشده بلکه زمینه افزایش تقلب، کم فروشی و پایین آمدن کیفیت کالاها در برخی از صنوف را به‌وجود آورده است.
این اقتصاددان به دولت پیشنهاد کرد که در نخستین گام برای اصلاح ساختار اقتصادی و رسیدن به اقتصاد رقابتی که جزیی از اهداف اقتصاد مقاومتی به شمار می‌رود، از صدور چنین بخش‌نامه‌هایی در سالجاری پرهیز کرده و اجازه دهد سازوکار بازار تولیدکنندگان را به سمتی ببرد که کالای رقابتی، با کیفیت و قیمت مناسب را روانه بازار کنند.
غنی‌نژاد افزود: دولت نباید با دخالت های خود ساز و کار بازار رقابتی را برهم بزند و برای بنگاه های خصوصی تعیین تکلیف کند. دولت قاعدتا تنها می تواند برای کالاهای تولیدی خود و زیر مجموعه هایش قیمت گذاری کند و این قیمت گذاری هم باید بر اساس منطق اقتصادی صورت گیرد. با این منطق ثابت نگهداشتن قیمت حامل های انرژی در شرایطی که هنوز تورم دو رقمی بر اقتصاد حاکم است و قیمت های داخلی پایین تر از قیمت های این کالاها در کشور های همسایه است کار اشتباهی است و به اتلاف منابع می انجامد.
او با اشاره به گرفتاری‌های سیاسی دولت افزود: با توجه به اینکه دولت یازدهم در سال پایانی فعالیت خود به سر می‌برد، لازم است منافع اقتصادی دراز مدت را فدای مصالح سیاسی کوتاه مدت نکند و تسلیم وسوسه های پوپولیستی نشود. نباید فراموش کنیم که این دولت به عنوان بدیل دولت پوپولیست بر سر کار آمد و نه ادامه دهندة آن. بنابراین خطای استراتژیک بزرگی خواهد بود اگر بخواهد با توسل به سیاستهای پوپولیستی یا شبه پوپولیستی رضایت و پشتیبانی رای دهندگان را به دست آورد.
غنی‌نژاد افزود: دولت یازدهم پایگاه مردمی متفاوتی دارد و برای اقناع طرفداران خود و گسترش این پایگاه بهتر است استراتژی اطلاع رسانی و ارتباط مردم فعالانه تری در پیش گیرد و دستاوردهای خود را در خصوص مبارزه با تورم و باز گرداندن فضای آرامش به کل اقتصاد ملی توضیح دهد. در پیش گرفتن سیاستهای پوپولیستی که حاکی از نوعی استراتژی منفعلانه است راه به جایی نخواهد برد و مصداق مثل معروف از ایجا مانده از آنجا رانده خواهد بود.
با سلام ..بکار بردن واژه اقتصاد دان در مورد افراد برای بیان نظرات آنها آنهم در کشورهای جهان سوم که همواره از این معضل نداشتن اقتصاد دان..!! رنج می بردند کمی دور از انتظار است.و اما در مورد نظر ایشان که فرمودند می بایست دولت هیچ نقشی در تعیین قیمتها نداشته باشد گرچه اشاره به یک تئوری معروف اقتصادی است اما ایشان میبایست بعنوان اقتصاد دان !! موارد زیر را هم در نظر می داشتند…بازار اقتصاد رقابتی بازاری است که تعداد زیادی تولیدکننده و مصرف‌کننده بر سر یک کالای همگن و خاص به داد و ستد می‌پردازند. در این نوع بازار سهم هر تولیدکننده از تولید آن کالای خاص اندک است و مثلًا یک تولیدکننده درصد بالایی از سهم بازار را در اختیار ندارد. در نتیجه هیچ تولیدکننده‌ای نمی‌تواند با استفاده از کم و زیاد کردن تولیدش روی قیمت بازار تأثیر بگذارد. قیمت کالا در بازار رقابتی به صورت یک داده است. اگر تولیدکننده‌ای کالای خود را با قیمتی بالاتر از از قیمت بازار ارائه کند، خریداری نخواهد داشت و اگر با قیمتی پایین‌تر ارائه کند، تمام کالایش به سرعت فروش خواهد رفت. در هیچ کدام از این دو مورد سایر فروشندگان واکنشی نشان نخواهند داد. بازار رقابت کامل بر مفروضاتی استوار است:
رفتار عقلایی: یعنی از تولیدکننده انتظار می‌رود که بر حسب رفتار عقلانی به دنبال حداکثر کردن سود باشد و از مصرف‌کننده انتظار می‌رود به دنبال بیشتر کردن مطلوبیت خود باشد. اگر غیر از این باشد رقابت مفهومی نخواهد داشت.
اطلاعات کافی عرضه‌کننده و تقاضاکننده از شرایط بازار: تمام افرادی که در این نوع بازار هستند باید از تمام شرایط بازار مانند قیمت فروش همه عرضه‌کنندگان و کیفیت کالاها اطلاع داشته باشند. در غیر این صورت ممکن است یک عرضه‌کننده کالای خود را با قیمت بالاتر و با کیفیت پایین‌تر نسبت به سایر عرضه‌کنندگان به فروش برساند.
عدم برتری و ترجیح: به این صورت که توسط یک مصرف‌کننده به دلایلی غیراقتصادی مانند شهرت یک شرکت یا روابط انسانی یا رفتار فروشنده ترجیح به وجود آید، این ترجیح باعث نقض بازار رقابت کامل میشود.
جابجایی سریع عوامل تولید: به این صورت که اگر قیمت کالا پایین‌تر از هزینه متوسط تولید قرار گرفت و تولیدکنندگان دچار ضرر شدند، تولیدکنندگان بتوانند به سرعت عوامل تولید خود را به بازاری دیگر منتقل کنند. و همین‌طور اگر قیمت کالا بالاتر از هزینه‌های متوسط تولید قرار گرفت، تولیدکنندگان دیگر از بازارهای دیگر بتوانند به سرعت عوامل تولید خود را به این بازار بیاورند. عدم سرعت در جابجایی عوامل تولید باعث کند شدن مکانیسم بازار میشود…. اینها مطالبی هست که هر اقتصاد خوانده ای می داند انوقت چطور ایشان بدون در نظر گرفتن این بدیهیات چنین نظری در مورد جامعه ای دادن که تولید کنندگان کوچکترین توجهی به خواست مردم ندارند و همواره کالاهایی را تولید می کنند که با کلی تبلیغ مردم از وجود آنها مطلع می شوند..به امید روزی که در کشورهای در حال توسعه افرادی باشند که نظرات کاربردی در خصوص مسائل جامعه ارائه دهند.