نرم افزارحسابداری صدگان

خاطرات مدیری که بنگاهی ورشکسته را سودآور کرد

0 576

حسابداراپ

 مدیریت نامتعارف بر پدیده‏های متعارف» عنوان کتابی است به قلم یک مدیر ایرانی که بنگاهی بزرگ را از کام ورشکستگی بیرون کشیده و آن را سودآور کرده است.


این کتاب در حال آماده‏ سازی برای نشر است و در بهار ۱۳۹۵ منتشر می‏شود. در آغاز این کتاب آمده است: به دنیای «پدیده‏های متعارف» در شرکت‌های بحران‏زده خوش آمدید: استراتژی‏های اشتباه، فروش بی‏کیفیت، هدررفت سرمایه‏های انسانی، بحران نقدینگی، جلسات اشتباه، توهم تعادل و اصل شدن حاشیه‏ها، این روزها در بنگاه‏های اقتصادی کم و بیش پدیده‏های متعارفی هستند. در این بنگاه‌ها افراد بسیار کمی ارزش‏آفرینند، منابع اغلب اشتباه تخصیص داده می‏شوند و منفی‏باف‏ها حسابی تاثیرگذارند. در دنیای این پدیده‏ها که روال شده‏اند، برای اینکه پیشرو و موفق بود باید مدیریت نامتعارف داشت. معروف است ماهی قزل‏آلا خلاف جهت آب شنا می‏کند، او خلاف جریان رودخانه می‏پرد و پیش می‏رود. در رفتار مدیریتی هم مدیر موفق، مدیری است که کنش قزل‏آلایی داشته باشد.

پندار سیستم

شاید بارها از خودتان پرسیده باشید چرا تعداد بسیار کمی از شرکت‌ها سود با کیفیت می‏سازند؟ در صادرات و توسعه بازار موفق هستند و در شطرنج رقابت‌های قیمتی همواره پیروزند، منابع انسانی در این شرکت‌ها یک عامل بحران‏زا نیست و نظم و انضباط مالی ستون فقرات همه برنامه‌های این شرکت‌هاست. اگر پاسخ‏تان این است که آنها نسبت به دیگران خوش‏‌شانس‏ترند یا روزگار بر وفق مرادشان بوده یا با زدوبند با نهادهای قوی‏تر به جایی رسیده‏اند، بهتر است همین امروز در یک کلاس آموزش شنا نام‏نویسی کنید و شنای قزل‏آلایی را بیاموزید. بگذارید قزل‏آلا قورتتان بدهد، در پوست او بروید و با قدرت شنا کنید، این تجربه‏ بیش از هزار روز مدیریت نامتعارف من است. نوشتن این کتاب را زمانی شروع کردم که دیگر مسوولیتی در شرکتی که درباره‏اش خواهم گفت، ندارم. حالا چند ماهی است عهده‏دار مسوولیت هیات‌مدیره یک هلدینگ شرکت سرمایه‏گذاری هستم. به‌دلیل نوع مسوولیتم، به جای مدیریت یک شرکت، این روزها رفتار کاری چندین شرکت‏ زیرمجموعه را رصد می‏کنم. در همین مدت کوتاه دریافته‏ام اغلب شرکت‌ها، گرفتار «پدیده‏هایی متعارف» هستند. روالی که شبیه نفس کشیدن در فضایی آلوده، اگرچه تبدیل به عادت شده اما عامل تنگی نفس و مسمومیت است.

رفته رفته دانستم حتی اغلب مدیران خوش‏فکر و پرانرژی در همان ابتدای کار آنقدر وارد درگیری‏های ریز و درشت پدیده‏های متداول و لابی‏های بازار می‏شوند که مهم‏ترین هدفشان را که باید تولید و فروش با کیفیت باشد، از خاطر می‏برند. البته که آنها خواهان بهبود اوضاع هستند و هر کاری از دستشان بربیاید انجام می‌دهند و اتفاقا دخالت جدی در ریز و درشت امور دارند. اما دخالت آنها منجر به بهتر شدن اوضاع نمی‌شود. به راستی چرا؟ در نوشتار پیش روی تلاش کردم تجارب شخصی‏ام را که نتیجه مدیریتی نامتعارف در برخورد با پدیده‌های به غلط عرف‌شده، در یکی از بنگاه‏های بزرگ اقتصادی است، بیان کنم.

منبع:دنیای اقتصاد



محل تبلیغ شما

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.