- ACCPress.com – تازه های حسابداری - http://www.accpress.com/news -

سرشتِ روشنفکرانه‌ی مصطفی علی‌مدد

 

محمد شليله

مصطفی علی‌مدد هم مثل بسیاری دیگر از هم سن و سالانش در خانواده‌ای متوسط، زمانی که وقت مدرسه رفتنش شد، به مدرسه رفت و بعد به دبیرستان، تا دیپلمش را گرفت؛ مانند شماری از آن بسیار که دیپلم می‌گیرند به دانشگاه رفت؛ و مثل برخی از آن میان به مدارج بالای علمی دست یافت؛ در مرتبه‌ی مدیریت دانشگاه‌ها قرار گرفت و به مدیریت طرح و بررسی‌های وزارت علوم و پس از آن به معاونت اجرایی این وزارتخانه هم رسید؛ سال‌ها در دانشگاه‌ها درس داد؛ راهنمای شمار در خور توجهی پایان‌نامه‌های دانشجویان تحصیلات تکمیلی بود و کتاب‌های متعددی ترجمه و تألیف کرد؛ به سازمان‌های متعددی هم مشورت‌های کارشناسی داد.


مصطفی علی مدد بیشتر به‌عنوان دانش‌آموخته‌ی حسابداری و پژوهشگر این رشته شناخته شد. دلیل آن هم بیش از آن‌که به حسابداری خواندنش در آغاز مربوط باشد، پیوستنش به مرکز تحقیقات تخصصی حسابداری و حسابرسی سازمان حسابرسی و بیش از سه دهه همکاریش تا پایان عمر با این مرکز و مشارکت گسترده اش در فعالیت‌های مرتبط با توسعه‌ی دانش و حرفه‌ی حسابداری و حسابرسی در ایران، و پژوهش و تالیف و ترجمه‌ی کتاب‌های تخصصی در این زمینه بود. او اما بعد از آنکه رشته‌ی حسابداری را به پایان برد، تحصیلاتش را در رشته‌ی اقتصاد ادامه داد. منتها دانشِ گسترده‌ی او در عرصه‌های مختلف به صرفِ آموخته‌هایش در دوره‌های تحصیلی رسمی که گذرانده بود محدود نبود. مطالعات او مقوله‌های متعدد، اما همپیوند با یکدیگر را دربرمی‌گرفت.


علاوه بر این‌که از پژوهشگران برجسته‌ی حسابداری به شمارمی‌رفت، از متخصصان برجسته‌ی مدیریت مالی و مدیریت سرمایه‌گذاری هم بود؛ از دانش ژرفی در زمینه‌ی حقوق، به‌ویژه حقوق ِ تجارت و حقوق مدنی و قوانین و مقررات مالیاتی و بورس اوراق بهادار و مجموعه‌ی قوانین و مقررات مالی برخوردار بود و در هر زمینه همواره خود را به‌روز نگه می‌داشت. به هر فعالیت و کوششی هم که می‌پیوست چارچوب‌های نظری مربوط را چندان برمی‌رسید و دنبال می‌کرد تا به اهلیت قضاوتِ کارشناسی در مورد آنها دست می‌یافت.همین هم بود که به سرعت سازوکار و روابط و مناسبات و قواعد هر مقوله را می‌شناخت و در بسیاری از این زمینه‌ها به نوآوری دست می‌زد. در میان پژوهشگران رشته‌ی حسابداری تنها کسی بود که پیشینه‌ی تاریخی حسابداری در ایران را دنبال می‌کرد.


معماریِ بازتشکیلِ نهاد حسابداران حرفه‌ای به نام “جامعه‌ی حسابداران رسمی‌ایران” هم یکی از دستاوردهایش بود که با شماری از حسابداران حرفه‌ای دست به‌دست هم دادند و پیش افتادند تا در فاصله‌ی سال‌های ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۰ نهاد یادشده تأسیس شد. آگاهی‌های گسترده‌ای درباره‌ی پیشینه، ماهیت و سازوکار و کارکردهای اجتماعی نهادهای حرفه‌ای داشت؛ از مروجان توسعه‌ی دانش حسابداری و توسعه‌ی کاربرد استانداردهای حسابداری در ایران بود؛ به نوکردن شیوه‌ی نشرکتاب‌های حسابداری یاری رساند و زبان و ادبیات فارسی و واژگان حسابداری را ارتقا بخشید و بر همه‌ی این زمینه‌ها به‌تنهایی یا با مشارکت دیگران تأثیر معنی‌دار گذاشت؛ دستگیرِ پدید آوردندگانِ فرهنگ‌های حسابداری هم بود و بر توجه بیش از پیش جامعه بر اطلاعات حسابداری در تصمیم گیری‌های اقتصادی و سرمایه‌گذاری، و بر آگاهی جامعه از کارکردهای دانش مالی و حسابداری افزود.


مصطفی علی‌مدد تنها به خاطر دانش گسترده یا به دلیل عملکردهای تأثیرگذارش در موقعیت‌های رسمی به عنوان پژوهشگر و کارشناس نبود که نامور شد و ماندگار، بلکه بیشتر به خاطر این بود که احساس مسئولیت می‌کرد که در بهبود شرایط اجتماعی و زندگی مردم و در پیشبرد امور جامعه، در چارچوب فعالیت‌هایش، سهیم گردد. از همین رو عملگرایی، جلوه‌ی بارز رویکرد‌هایش بود. هر فعالیتی را آغاز می‌کرد یا در انجام هر فعالیتی که مشارکت می‌کرد می‌کوشید به شناختی تا حد امکان واقعی از شرایطی که فعالیت مفروض باید در آن شرایط انجام می‌گرفت دست یابد؛ ظرفیت‌های ساختاری و اجرایی، محدودیت‌های قانونی، مناسبات قدرت اقتصادی و سیاسی را ارزیابی می‌کرد؛ بدون اینکه یافته‌هایش را در هر یک از این موارد قطعی بپندارد یا بروز موانع و مشکلات و محدودیت‌های پیش‌بینی نشده را نامحتمل انگارد.


توانایی همراهانش را هم در انجام پروژه‌ها ارزیابی می‌کرد و در نظر می‌گرفت. می‌دانست کجا ایستاده، به کجا می‌خواهد برود، چه‌گونه، با چه کسانی و در چه شرایطی. آرمان‌گرایی واقع بین بود. همین هم بود که اگر کاری به‌خوبی پیش نمی‌رفت یا به بن بست می‌رسید، صبوری پیشه می‌کرد و طریق چاره‌جویی پیش می‌گرفت و جانب اعتدال نگه می‌داشت، مگر آن‌که پای نادیده انگاشتن حقوق جامعه و گروه‌های اجتماعی و افراد در میان بود و نقض قانون و مقررات و اصول و ضوابط انجام کار، که به مطالبه و پیگیری حقوق از دست رفته برمی‌آمد؛ صرف‌نظر از این‌که پیگیری‌هایش چاره‌ساز می‌شد یا نه. این گونه رفتارهای او با ویژگی‌های دیگرش پیوند داشت؛ در پی نفع شخصی نبود، سودای ارضای خویش و جاه‌طلبی در سر نداشت، خود شیفته نبود، به تعریف و تمجید و تلقین‌های مبالغه‌آمیز اعتنا نمی‌کرد. فقط پیشرفت امور و حقوق مردم برایش اهمیت داشت.


از این رو با همه همکاری می‌کرد و مدارا. نمی‌گذاشت هیچ چیز بین او و دیگران، با هر نگرش و گرایش، یا با هر سن و سال و دانش و تجربه و در هر موقعیتِ اداری و سیاسی فاصله ایجاد کند. همه در نظر او همان مردم و انسان‌هایی بودند که او خود را برابر آنها مسئول می‌دانست. از این‌جا بود که بیش از آنکه مصداقِ پژوهشگر و کارشناس، به مفهوم سنتی آن باشد، روشنفکر به مفهوم عرفی آن؛ یعنی کسی که در کار توسعه‌ی آگاهی‌های مردم و در کار مشارکت فعال در بهبود شرایط زندگی آن‌هاست، بود.


منبع : سايت انسان شناسي و فرهنگ