.
گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است
دیدم شروع محشر کبرای دیگر است
.
گردون شده سیاه و فضا پر زدود و آه
تاریک تر ز عرصة تاریک محشر است
.
گرد ملال بر رخ اسلام و مسلمین
اشک عزا به دیدة زهرای اطهر است
.
گفتم چه روی داده که زهرا زند به سر
دیدم که روز، روز عزای پیمبر است
.
پایان عمر سید و مولای کائنات
آغاز دور غربت زهرا و حیدر است
.
قرآن غریب و فاطمه از آن غریب تر
اسلام را سیاه به تن، خاک بر سر است
.
روی حسین مانده به دیوار بی کسی
چشم حسن به اشک دو چشم برادر است
.
ای دل بیا و گریة زینب نظاره کن
مانند پیروهن جگر خویش پاره کن
.
غلامرضا سازگار
.