- ACCPress.com – تازه های حسابداری - http://www.accpress.com/news -

گویا عزای اشرف اولاد آدم است.

روز عاشورا همه اهل حلب

باب انطاکیه اندر تا به شب

.

گرد آید مرد و زن جمعی عظیم

ماتم آن خاندان دارد مقیم

.

ناله و نوحه کنند اندر بکا

شیعه عاشورا برای کربلا

.

بشمرند آن ظلمها و امتحان

کز یزید و شمر دید آن خاندان

.

نعره‌هاشان می‌رود در ویل و وشت

پر همی‌گردد همه صحرا و دشت

.

یک غریبی شاعری از ره رسید

روز عاشورا و آن افغان شنید

.

شهر را بگذاشت و آن سوی رای کرد

قصد جست و جوی آن هیهای کرد

.

پرس پرسان می‌شد اندر افتقاد

چیست این غم بر که این ماتم فتاد

.

این رئیس زفت باشد که بمرد

این چنین مجمع نباشد کار خرد

.

نام او و القاب او شرحم دهید

که غریبم من شما اهل دهید

.

چیست نام و پیشه و اوصاف او

تا بگویم مرثیه ز الطاف او

.

مرثیه سازم که مرد شاعرم

تا ازینجا برگ و لالنگی برم

.

آن یکی گفتش که هی دیوانه‌ای

تو نه‌ای شیعه عدو خانه‌ای

.

روز عاشورا نمی‌دانی که هست

ماتم جانی که از قرنی بهست

.

پیش مؤمن کی بود این غصه خوار

قدر عشق گوش عشق گوشوار

.

پیش مؤمن ماتم آن پاک ‌روح

شهره‌تر باشد ز صد طوفان نوح

.

مولوی

.