ريسك يكي از مفاهيم اوليه، پايه اي و بسيار مهم در مديريت مالي است كه اغلب افراد حتي دانش آموختگان مديريت مالي نيز برداشت درستي از آن ندارند. افراد در زندگي روزمره از كلمه ريسك براي بيان مفاهيم متفاوت استفاده ميكنند و يكي از علل برداشت نادرست از ريسك در مديريت مالي هم همين كاربرد چند منظوره اين كلمه است.
.
در اين مقاله كوتاه سعي خواهيم كرد تعريف درست و قابل فهمي از آنچه در علم مديريت مالي ريسك ناميده ميشود و تاثير آن بر تصميمات سرمايهگذاري ارائه كنيم .
.
دو واژه مرسوم كه به عنوان معادل براي ريسك بكار برده ميشود «خطرپذيري» و «عدم قطعيت» است، حتي برخي ريسك را معادل با نوسان (Volatility) يا واريانس در نظر ميگيرند. اما در علم مديريت مالي ريسك واقعا هيچيك از اين مفاهيم نيست. به عنوان مثال اگر يك سرمايهگذار در يك دارايي پرنوسان (به لحاظ بازده تاريخي) سرمايهگذاري كند لزوما نشاندهنده اين نيست كه متحمل ريسك شده است. بر خلاف تصور عموم افراد در علم مديريت مالي نوسان زياد به معني ريسك زياد نيست.
.
اما ريسك چيست؟ ريسك عدم قطعيتي نامطلوب است به اين علت كه نميتوانيم آن را از بين ببريم. بنابراين در ازاي دريافت مبلغي حاضر به تحمل آن هستيم حال آنكه براي دوري از آن بايد مبلغي پرداخت كنيم. در ادامه به توضيح بيشتر اين تعريف با چند مثال ميپردازيم.
.
مثال اول: فرض كنيد شما در يك شركت خودروسازي كار ميكنيد و ميخواهيد از بين سهام شركت خودتان و يك شركت خودروسازي ديگر (كاملا مشابه با شركت خودتان) يكي را براي سرمايهگذاري انتخاب كنيد: شركت خودتان، شركت ديگر يا به نظرتان تفاوتي نميكند؟ اگر شركت ديگر را انتخاب ميكنيد به خواندن ادامه اين مقاله نياز نداريد زيرا مفهوم ريسك را ميدانيد. در غير اينصورت پيشنهاد ميكنم تا انتها با من همراه باشيد.
.
ريسك مفهوم سادهاي است، دارايي كه بازده آن همبستگي (Correlation) مثبت با مصرف (Consumption) يا بطور كلي ثروت (Wealth) شما دارد دارايي ريسكي است و شما براي داشتن آن بايد انتظار بازدهي بيشتر از نرخ بهره بدون ريسك داشته باشيد كه به آن بازده اضافي يا ريسك پريميوم (Risk Premium) گفته ميشود.
.
در مثال بالا همبستگي ثروت شما با سهام شركتي كه خودتان در آن كار ميكنيد بيشتر است بنابراين اين دارايي براي شما پرريسكتر محسوب ميشود و در شرايط يكسان منطقي است سهام شركت ديگر را خريداري كنيد. چرا؟ فرض كنيد به هر دليلي اتفاق پيش بيني نشده اي براي شركت شما رخ دهد و براي مدتي توليد متوقف شود. در اين صورت نه تنها ممكن است حقوق شما به تعويق بيفتد يا كارتان را از دست بدهيد بلكه ارزش سهام شما نيز كاهش مييابد.
.
يا برعكس اگر به هر دليلي مثلا استقبال مشتريان از يكي از محصولات جديد شركت شما، توليد و سود شركت افزايش يابد نه تنها ممكن است حقوق و مزاياي شما افزايش يابد بلكه ارزش سهام شركت نيز افزايش مييابد. اين دقيقا مفهوم ريسك در علم مديريت مالي است.
.
حال سوال اين است كه چرا ريسك به مفهومي كه عنوان شد مطلوب نيست. جواب واضح است. دوباره به مثال بالا برميگرديم. آيا شما ترجيح ميدهيد هنگامي كه حقوقتان به تعويق افتاده يا كارتان را از دست دادهايد (بطور كلي در شرايط بد اقتصادي به سر ميبريد) سهامي داشته باشيد كه پر ارزش باشد يا هنگاميكه حقوق و مزاياي شما افزايش پيدا كرده (به طور كلي در شرايط خوب اقتصادي به سر ميبريد)؟ مسلما جواب گزينه اول است، در شرايط بد اقتصادي.
.
دقيقا به همين علت است كه همبستگي مثبت بازده يك دارايي با ثروت شما ريسك ناميده ميشود كه براي افراد نامطلوب است. اين امر موجب كاهش قيمت دارايي ريسكي و افزايش بازده آن ميشود. درغير اينصورت هيچ كس حاضر به خريد چنين دارايي با قيمت بالا نيست.
.
مفهومي كه در مثال قبل از ريسك بيان شد (همان همبستگي بازده دارايي با مصرف يا ثروت) يك مفهوم پايه اي و البته بسيار دقيق از ريسك در اقتصاد و مديريت مالي است. اما از آنجا كه ثروت و يا مصرف و همچنين توابع مطلوبيت افراد با هم متفاوت بوده و اندازه گيري اين پارامترها نيز در دنياي واقعي مشكل است، بنابراين مدل كردن ريسك به روش يادشده در عمل مشكل و گاه غيركاربردي است. (علاقهمندان را به مطالعه consumption based asset pricing models with a representative agent دعوت ميكنم.)
.
بنابراين به عنوان جايگزيني ساده و كاربردي، CAPM (Capital Asset Pricing Model) كل بازار/اقتصاد (شامل تمام داراييهاي موجود در بازار نه لزوما فقط داراييهاي موجود در بازار سهام) را جايگزين مطلوبيت مصرف يا ثروت ميكند. در عمل شاخص بازار سهام را به عنوان معياري براي عملكرد كل بازار/اقتصاد در نظر ميگيرند.
.
مثال دوم: فرض كنيد شركتي وجود دارد كه مستقل از شرايط بازار در هر دوره زماني (به عنوان مثال يك ماه) به احتمال ۵۰ درصد، بازده عملياتي ۱۵ درصد و به احتمال ۵۰ درصد، بازده عملياتي ۵- درصد ميدهد كه نشان دهنده بازده پرنوسان اين شركت است.
.
به نظر شما آيا سرمايهگذاري در سهام اين شركت ريسكي است و بازار بايد به شما براي سرمايهگذاري در اين سهام بازده اضافي (ريسك پريميوم) بپردازد؟ جواب اين سوال منفي است! همانطور كه پيشتر عنوان شد نوسان يا واريانس لزوما به معني ريسك نيست بلكه آن بخشي از نوسان را ريسك ميناميم كه ناشي از نوسان كل بازار باشد.
.
به بيان ساده تر به علت اينكه شرايط اقتصادي كل بازار تاثيري بر عملكرد اين شركت ندارد، بنابراين انتظار سرمايهگذار از عملكرد (بازده) اين سهم در شرايط خوب و در شرايط بد اقتصادي كاملا يكسان بوده و سرمايهگذاري در اين سهام (با توجه به تعريف ريسك در علم مديريت مالي) ريسكي به همراه ندارد.
.
به همين دليل به اين نوع نوسان اصطلاحا ريسك غيرسيستماتيك (Unsystematic Risk) يا ريسك مختص به شركت (Firm-Specific Risk) گفته ميشود.
.
هنگامي كه ريسك وجود ندارد، بازار بازده اضافي به سرمايهگذاران نميپردازد، زيرا سرمايهگذار منطقي با قرار دادن اين سهم (سهام شركت فرضي يادشده) و سهام شركتهاي ديگر در يك سبد سهام، ميتواند نوسان بازده اين شركت را از بين برده يا تا حد زيادي كاهش دهد. با استفاده از CAPM، به علت عدم همبستگي بازده اين شركت با بازده بازار، بتا (β) اين شركت صفر بوده بنابراين بازده اضافي براي اين سهم در نظر گرفته نميشود.
.
به بيان ديگر ميتوان گفت ريسكي كه در بازار براي آن قيمت تعيين ميشود (ريسك پريميوم) تنها ريسك بازار (Market Risk) يا ريسك سيستماتيك (Systematic Risk) است كه در بتاي هر سهم نمود پيدا ميكند. در غير اينصورت بازار به سرمايهگذار براي تحمل ريسك غيرسيستماتيك كه هيچ تاثيري بر بتاي سهم ندارد هيچگونه بازده اضافي پرداخت نميكند.
.
البته در دنياي واقعي به خصوص بازار سهام داراييها معمولا با كل بازار همبستگي مثبت دارند و علت آن هم اين است كه عملكرد شركتها از عملكرد كل بازار (كل اقتصاد) تاثير ميپذيرد. اين تاثير در برخي بخشهاي صنعت كمتر و در برخي بيشتر است. به همين علت سرمايهگذاران براي سرمايهگذاري در برخي شركتها بازده اضافي كمتر و براي برخي بازده اضافي بيشتر طلب ميكنند.
.
سوالي كه ممكن است به سرعت به ذهن خطور كند اين است كه آيا دارايي وجود دارد كه همبستگي منفي با ثروت، مصرف يا كل بازار داشته باشد؟ اگر چنين دارايي وجود داشته باشد حتما دارايي ارزشمندي است زيرا داشتن اين دارايي به معني انتقال ريسك (كه امري نامطلوب است) از خريدار آن به شخص يا موسسهاي است كه اين دارايي را فروخته است.
.
چنين داراييهايي را بيمه (در اين مقاله بيمه مفهومي معكوس ريسك است) ميناميم. حتما اين مثال را در زبان عربي شنيدهايد كه «تعرف الاشياء باضدادها». بنابراين براي شناخت بهتر ريسك بد نيست كه متضاد آن يعني بيمه (Insurance) را نيز بهتر بشناسيم.
.
مثال سوم: فرض كنيد ميخواهيد خودرو خود را در مقابل تصادفاتي كه منجر به مرگ ميشود بيمه كنيد. اگر فرض كنيم ديه يك شخص ۱۰۰ ميليون تومان است شما حاضريد براي خريد اين بيمه چه مبلغي بپردازيد؟ احتمالا هر شخص بسته به ميزان استفاده از خودرو يا اطمينان به دقت در رانندگي خود مبلغي را در نظر ميگيرد اما احتمالا حتي محتاطترين افراد نيز حاضر به پرداخت حداقل ۲۰۰ هزار تومان ساليانه براي خريد اين بيمه نامه هستند.
.
حال آنكه با توجه به آمار و ارقام مربوط به تعداد خودرو و همچنين تصادفات منجر به فوت، احتمال اينكه اين اتفاق براي يك فرد رخ دهد كمتر از ۰/۰۰۲ است. در نتيجه اميد رياضي مبلغي كه طي يك سال از بيمه دريافت ميكنيد كمتر از ۲۰۰ هزار تومان است. اما چرا افراد براي خريد چنين دارايي بيشتر از ۲۰۰ هزار تومان پرداخت ميكنند؟ جواب روشن است،پرهيز از ريسك.
.
صاحب اين دارايي ريسك را كه امري نامطلوب است از خود دور ميكند پس بايد مبلغي اضافي (ريسك پريميوم) به سازمان بيمهگر كه ريسك را تحمل ميكند بپردازد. كاملا واضح است كه اين دارايي (بيمه) عملكردي معكوس سهام اغلب شركتها دارد به اين معني كه در شرايط خوب (عدم تصادف) عملكرد بدي داشته زيرا بازدهي ندارد اما در شرايط بد (تصادف منجر به فوت) عملكرد خوبي داشته زيرا مبلغ ديه را پرداخت ميكند.
.
به همين دليل است كه افراد حاضر هستند براي خريد بيمه، ريسك پريميوم بپردازند اما براي خريد سهام در بورس ريسك پريميوم دريافت ميكنند. با مثال بالا مشخص شد كه چرا بيمه مفهومي كاملا معكوس ريسك است.
.
در اين نوشتار سعي شد با استفاده از چند مثال تعريفي قابل درك از مفهوم آنچه در مديريت مالي ريسك ناميده ميشود ارائه شود. اميد است بعد از مطالعه اين مقاله تعريفي كه از ريسك در ابتدا بيان شد واضحتر و ملموس تر به نظر برسد.
.
ريسك عدم قطعيتي نامطلوب است به اين علت كه نميتوانيم آن را از بين ببريم، بنابراين در ازاي دريافت مبلغي حاضر به تحمل آن هستيم حال آنكه براي دوري از آن بايد مبلغي پرداخت كنيم.
.
سعيد حسينزاده – دانشجوي دكتراي مالي
فريد دهديلاني – دانشجوي كارشناسي ارشد مالي
.
منبع : دنياي اقتصاد
.