.
سخن اول: تورستين وبلن، جامعه شناس، اقتصاددان و منتقد اجتماعي نروژيالاصل كه پدر و مادرش در سال ۱۸۴۷ به آمريكا كوچ كرده بودند داراي آثار متعددي است كه در رشتههاي جامعه شناسي، اقتصاد، فلسفه، تاريخ، ادبيات، و انسان شناسي مورد استفاده قرار ميگيرد. اولين اثر از ده اثر وي كتاب نظريه «طبقه تنآسا» است كه در سال ۱۸۹۹ منتشر شده است.
.
ورنون در نقدي كه بر اين كتاب نوشته عنوان ميكند كه گرچه اين كتاب در آخرين سال قرن نوزدهم منتشر شدولي در واقع متعلق به قرن بيستم است.نظريه طبقه تنآسا تحليلي است از كار كردهاي پنهاني، مصرف تظاهري و ضايع كردن تظاهري، كه از جمله نمادهاي مشخص منزلتي طبقه تنآساست و از جمله روشهاي رقابت آميز آنها به منظور بالا بردن حيثيت فردي به شمار ميآيند.
.
اگرچه وبلن را داراي مكتب خاصي در اقتصاد نميدانند اما برخي او را بنيانگذار مكتب نهادگرايي اقتصادي ميشمارند و تحليلگران نوشتههاي او را گاهي اوقات توصيفي، تحليلي و عيني ميدانند. وبلن عقيده داشت كه گرچه نهادهاي تجارت و دادوستد از قرن هيجدهم به بعد وضعيت مسلطي پيدا كردند ولي نارساييهاي كسب و سوداگري در درازمدت پايههاي آن را متزلزل خواهد كرد.
.
او عقيده داشت كه نظام صنعتي و توليدي براي انسان سودمند است زيرا به وجود آورنده ارزشهاي اقتصادي است و نظام بازرگاني و سوداگري را غيرسودمند ميدانست زيرا فقط ارزشهاي پولمداري را ميآفريند. ارزشهاي اقتصادي به عقيده او واقعي است و در پايندگي جامعه انساني كارآيي موثري دارند ولي ارزشهاي پولمداري غيرواقعي و بدلي هستند و فقط موجب افزايش دارايي فردي ميشوند و در پايندگي جامعه تاثير ندارند.
.
او حتي پيشبيني ميكند كه اين پول مداري غيرواقعي باعث بروز اختلاف بين صنعت و بازرگاني شده و زماني خواهد رسيد كه مردم عادي آمريكا بر عليه نظام سرمايهداري شوريده و آن را متلاشي خواهند كرد. او معتقد است طبقه تنآسا در كنار بخش مولد جامعه زيست ميكند و نه در داخل آن، طبقه تنآسا از طريق تسلط بر نظام قيمتها و كنترل آنها در جهت منافع خود به جريان رشد فنون صنعتي و به پيشرفت امر توليد آسيب زده و به توسعه تكاملي بشر ضرر ميرساند.
.
سخن دوم: رشد و توسعه نظام حاكميت شركتي، كنترلهاي داخلي و حسابرسي در دهههاي اخير را ميتوان مديون شكستها و تقلبها و بحرانهايي دانست كه بر اثر زيادهخواهيها، بيقانونيها و عدم كنترلها به وقوع پيوست. به عقيده وبلن در جامعهاي كه يك فرهنگ رقابتآميز و جود ندارد نظام قيمتها شكوفا نخواهد شد بنابراين كليه افراد ضرورتا در ارتباط با همنوعان خود پيوسته در انديشه منافع شخصي خويشاند.
.
اين خودبيني نيز اصولا از تاثير و تاثري كه نسبت به يكديگر دارند ريشه ميگيرد و استعداد ذاتي آنها نيست. افراد بر سر اينكه در ميدان مبارزه ارزش خود را بالاترنشان دهند و از اين راه امتياز بيشتري به دست آورند مشغول مصرف تظاهري، آسايش تظاهري، خودنمايي تظاهري، و نمايش دادن تفاخر خود هستند. چنين به نظر ميرسد كه در دنياي امروز اشخاص بيش از اينكه گرايش به صميميت و نزديكي با هم داشته باشند تمايل به تفوق و برتري جويي دارند.
.
انگار وبلن اين روزها را خيلي خوب پيشبيني كرده بود كه پس از گذر دوران توليد و ورود به عرصه سوداگري و تسلط ارزشهاي كاسبانه خصلت انساني هم به كجروي كشانده خواهد شد و اين نظام غريزه كارگرايي را به ضايع كردن تبديل كرده و جلوی استعداد اشخاص را ميگيرد. بحرانها، اختلاسها و تقلبهاي بزرگ امروزه در همين دورهها و به واسطه همين افراد به وقوع پيوسته است.
.
سخن سوم: دستورالعمل كنترلهاي داخلي سازمان بورس در تاريخ ۱۶/۰۲/۱۳۹۱ تصويب و رعايت آن براي ناشران پذيرفته شده در بورس الزامي شد. به غير از جنبههاي تكنيكي مندرج در اين دستورالعمل، در بحث محيط كنترلي به نكاتي اشاره شده كه بسيار حائز اهميت است.
.
۱- درستكاري و ارزشهاي اخلاقي: كه در آن مديريت ارشد ضمن التزام به صداقت، درستكاري، اعتقاد و پايبندي به ارزشهاي اخلاقي بايد جو اخلاقي شركت را ارتقا دهد.
.
۲- ايفاي مسووليتهاي نظارتي هيات مديره كه در آن بر تخصص، تجربه و توانمندي تاكيد شده است.
.
۳- صلاحيت كاركنان و مديريت منابع انساني كه در آن بر شايستهسالاري اهتمام ورزيده
.
۴- تدوين ساختار سازماني، تفويض اختيار و تعيين مسووليت را براي دستيابي به اهداف ضروري دانسته است.
.
آنچه باعث شده اين بخش متمايز تر از ساير بخشها باشد و به نظر نگارنده اصل و اساس كنترلهاي داخلي محسوب شود، تاكيد بر ارزشهاي اخلاقي، انساني و تخصصگرايي است.تقلبها و اختلاسها پيامد بي اخلاقيهاست و شايد به عقيده وبلن از شرايط حاكم بر طبقه تن آساست كه جامعه مانيز به واسطه ارتباطات بينالمللي و به واسطه جهاني شدن از پيامدهاي آن بي تاثير نبوده وچنين طبقهاي در جامعه ما نيز شكل گرفته و فعاليت ميكنند.
.
متخصص در صورتي واجد شرايط متخصص بودن است كه به اخلاق حرفهاي خود متعهد باشد پس تعهد اخلاقي در درون تخصص واقعي نهفته است. هر حرفهاي در جامعه، داراي اصول و اخلاق حرفه اي خاص خود است و هر فرد حرفهاي هنگامي كه هنجارهاي حرفه خود را به مثابه فرهنگ آن حرفه پذيرفته و رعايت كند متخصص و متعهد به حرفه خويش شناخته شده و به عبارتي مصداق شخص نقشپذير است.
.
سواي از هنجارهاي حرفهاي، فرهنگ عام جامعه ايراني و اسلامي ما نيز از ظرفيت بالايي از لحاظ اصول اخلاقي برخوردار است كه از گذشتگان و بزرگان و دستورات ديني براي ما به يادگار مانده و از جانب تمامي مردم دنيا مورد پذيرش و تحسين قرار گرفته است.
.
پايمال نكردن حقوق مردم و ارزش بالايي كه اين صفت نزد همگان دارد باعث شد تا عمل آن رفتگر بجنوردي مورد تحسين قرار گرفته و در صدر اخبار دنيا قرار گيرد و اين مهم را جناب آقاي سلامي به خوبي در نوشته (اندر ستايش نخوردن اموال مردم – دنياي اقتصاد مورخ ۲۴/۲/۹۱) بيان داشتند. اين ظرفيتهاي بالقوه اخلاقي ميتواند در تمامي سطوح اجتماعي مورد توجه قرار گيرد و راهكاري مناسب براي جلوگيري از طبقهاي باشد كه اخلاق اقتصادي را نشانه رفته است.
.
سخن آخر: انتشار اين دستورالعمل و الزام به رعايت آن توسط ناشران پذيرفته شده در بورس ستاره درخشاني است كه در آسمان حرفهاي ما درخشيدن گرفته است. تاكيد بر درستكاري و ارزشهاي اخلاقي تخصص و تعهد از بخشهاي حائز اهميت آن است كه بايد به طور گسترده فرهنگسازي شود.
.
آنچنان كه دكتر عباس هشي در نوشته (تدريس آشنايي با علم و مباني اختلاس -روزنامه اقتصاد مورخ ۲۴/۰۲/۹۱) به درستي اشاره كردند كه بايد درسي تحت عنوان مبارزه با تقلب و فساد در دروس دوره دانشگاهي گنجانده شود، بايد درسي نيز به عنوان اصول و مفاهيم اخلاق حرفهاي تدوين و به كليه دانشجويان آموزش داده شود.
.
هرچند استفاده از سيستمها و تكنيكهاي پيچيده و بكارگيري تكنولوژي ميتواند جلوي بسياري از فسادها و تقلبها را گرفت، اما تقلب كاران همواره راههاي ديگري را خواهند يافت. اما بيداركردن وجدان دروني افراد به عنوان كنترل دروني فردي و تاكيد بر اصول و ارزشهاي اخلاقي، دارای هزينههاي به مراتب كمتر و راهكاري به مراتب مفيدتر خواهد بود.
.
احمد عيساييخوش – حسابدار رسمي- مدرس دانشگاه
منبع : دنياي اقتصاد
.