نرم افزارحسابداری صدگان

قیمت‌ها در بازار ارز از کجا فرمان می‌گیرند؟

0 633

حسابداراپ

بخش اول :

کالبد شکافی عقلائی شوک قیمتی اخیر در بازار ارز و کالا، تنها راه برون رفت از آن یا مدیریت اين شاخص مهم بازار است. بعضی از شاخص‌های اقتصادی فرمان‌پذیرند که آنها را در مقولــه «اقتصاد دستوری» مطالعه می‌کنند، مثلا دولت یا مقامات بانک مرکزی می‌توانند با دستور، نرخ بهره را تغییر دهند؛ ولی بسیاری از شاخص‌ها در یک اقتصاد نیمه آزاد مانند ایران، تابع فرمان مقامات نیستند، بلکه مجموعه عوامل بازار مربوطه تعیین‌کننده هستند.

.

پیش‌بینی آنچه «هست» یا «خواهد شـد» در مقوله اقتصاد دستوری قابل‌صورت‌پذیری نیست؛ بلکه تابــع «اقتصاد اثباتی» و شناخت این موضوعات است که با استفاده از روش‌های پیشرفته آماری و اقتصاد سنجی امکان پذیر است. در بازاری که یک طرف آن حداقل (تقاضا یا عرضه) کاملا در انحصار دولت است – مانند بنزین- امکان فرمان‌پذیری قیمت در آن بازار وجود دارد؛ ولی اینکه تقاضای مردم چگونه خواهد شد، تابع دستور و اراده دولت نیست، بلکه به عواملی وابسته است که مهم‌ترین آن ضریب کشش قیمتی است. بدیهی است اگر عرضه و تقاضا رقابتی یا نزدیک به رقابتی باشد، قیمت در آن، تابع فرمان هیچ عامل اقتصادی نیست. تنها راه دخالت در این بازار، انحصاری کردن بازار است (که کار تقریبا محالی است به‌خصوص در اقتصادهای آزاد و مختلط). 

.
از سوی دیگر باید توجه داشت که شوک ارزی در پی اعلام تحریم‌ها و به خصوص تحریم بانک مرکزی ایران شکل گرفت و برای تحلیل کامل این پدیده بايد این همزمانی، کاملا کالبد شکافی شود که آیا واقعی است یا تصادفی؟ قبل از جواب دادن به این سوال باید به عامل مهم «انتظارات و احتمالات» در بازارها پرداخت. امروزه لازم نیست یک خبر اقتصادی یا سیاسی به قطعیت کامل برسد تا اثر خود را در قیمت بازار منعکس کند؛ بلکه بازارها در مقابل ماتریسی حساس هستند که میزان همگی عوامل موثر در بازار و میزان احتمال آنها در آن منعکس شده است و هر لحظه با تغییر احتمالات، بازار هم دچار نوسان می‌شود. 

.
از این رو گفته می‌شود ما در دنیای «عدم قطعیت» به سر می‌بریم. مثلا اگر احتمال وقوع جنگ در یک منطقه نفت‌خیز صددرصد پیش‌بینی شود، و ۱۰۰ واحد بر قیمت نفت بیفزاید، ولی در حال حاضر فقط احتمال ۱۰ درصد برای وقوع جنگ مذكور پیش‌بینی شود، قطعا برحسب محاسبات آماری و بسته به کشش انتظارات چیزی در حول و حوش ۱۰ واحد به قیمت نفت افزوده مي‌شود. تغییرات در قیمت نفت، قابل‌ملاحظه است. 

.
زیرا اگر یک درصد عرضه نفت در جهان کاهش یابد ۱۰درصد قیمت نفت در جهان افزایش می‌یابد، چون ضریب کشش آن در حدود ۱/۰ می‌باشد؛ بنابراین احتمالات و انتظارات در بازار هر کالايي، تاثیر گذار است که بسته به کشش آنها ممکن است قابل‌ملاحظه یا غیر‌قابل‌ملاحظه باشد.

.
در بازار ارز در چند ماهه گذشته چه گذشت؟
اکثر کارشناسان معتقدند که دو مساله سیاسی و پیامدهای احتمالی و اقتصادی آن، بازار را دچار تلاطم کرد.

.
اول: جنگ لفظی بر سر حمله به ایران بود که موجب شد انتظاراتی در بازار شکل بگیرد که بر اثر جنگ، میزان ارز تزریقی به اقتصاد ایران ناشی از صادرات نفتی و غیر‌نفتی کاهش یابد و بازار ارز که نیازهای مختلفی از جمله واردات را تامین می‌کند دچار کمبود عرضه و افزایش تقاضا شود. یک علت حاشیه‌ای نیز در اینگونه موارد وجود دارد که احتمال بحران، مردم را به سوی «ذخیره کردن مطمئن ارزش» سوق می‌دهد که مهم‌ترین آنها ارز، طلا و ملک است.

پندار سیستم

.
دوم: تحریم بانک مرکزی ایران باعث ایجاد دو نوع انتظار در آینده شد: اولا انتظار کاهش منابع ارزی دولت که با توجه به سهم دولت از کل بازار ارز ایران که ۸۰درصد است، قابل‌ملاحظه است؛ ثانیا تحریم بانک مرکزی و قطع همکاری با آن در زمینه نقل و انتقال ارز موجب شد تا تصور شود که سیالیت ارز دچار خلل می‌گردد و مستلزم آن خواهد بود که عوامل اقتصادی به دنبال راه‌های دیگری چه رسمی یا غیر‌رسمی باشند تا سیالیت لازم را در امور ارزی به دست آورند که یک راه آن تهیه ارز کاغذی است که از بازار آزاد تامين می‌شود.

.
البته روشن است که هر چند واقعی بودن بسیاری از انتظارات در اقتصاد از نظر تجربی ثابت شده است (مثلا انتظارات تورمی، عامل مهمی در پیش‌بینی سطح قیمت‌ها در آینده است) ولی مسلم است به دلايلی مانند سطح پایین شفافیت در برخی راهبردها و تاکتیک‌های اقتصادی و سیاسی و همچنین القاي توهم توسط بعضی مراجع نظری به مردم که بسیاری از آنها فاقد اعتبار یا مغرضانه است باعث می‌شود که به‌خصوص در زمینه مورد بحث، قسمتی از انتظارات شکل یافته فوق موهومی باشد؛ ولی نمی‌توان همه آن را موهومی دانست. معمولا به مرور زمان انتظارات خود را تصحیح می‌کند و عوامل موهومی بیشتری را حذف و عوامل واقعی‌تری را جایگزین می‌نماید تا قیمت‌ها به ثبات برسد.

.
چه عواملی تورم افسار گسیخته در بازار ارز را تقریبا متوقف کرد؟
عوامل عمده عبارتند از:
۱- شفاف شدن تاکتیک‌های دفاعی ایران که از طریق بعضی مانورهای منطقه‌ای و نمایش توانمندی‌های نظامی و موضع‌گیری‌های صریح و قاطع مقامات ارشد نظامی کشور به نحوی که منجر به حذف گزینه نظامی از صدر گزینه‌های غرب شد.

.
۲- توافق اصولی ایران و غرب و اثبات اراده طرفین جهت به نتیجه رسیدن مذاکرات دیپلماتیک.

.
۳- خود تصحیحی انتظارات قبلی

.
۴- مدیریت شایسته بانک مرکزی (البته با تاخیر) و اختصاص ارز مرجع برای واردات ۲۷۰۰ ردیف تعرفه کالايي از بین ۶۸۰۰ ردیف موجود و اجرای سیاست‌های حاشیه‌ای دیگر که جزو وظایف بانک‌های مرکزی به شمار می‌رود از جمله عملیات آزاد در بازار ارز و غیره.

.
۵- سقوط قیمت جهانی طلا و پايین آمدن نرخ ارز برحسب یک تجربه شناخته شده در ایران.

.
۶- بالابردن نرخ سود بانکی و جذب نقدینگی از بازار ارز توسط بانک‌ها که تاثیر عمده آن در بلندمدت خواهد بود و به این ترتیب قسمتی از رانت موجود در اعتبارات بانکی حذف خواهد شد. 

.
این عوامل باعث شد تا انتظار نرخ ۳۰۰۰ تومانی برای دلار فعلا عقیم شود. البته براساس تئوری و تجربه، تعادل پایدار در هر بازار آزادی هیچ وقت در آخرین نرخ‌ها صورت نمی‌گیرد؛ بلکه نوسانات تقریبا همچون عقربه یک قطب نما عمل می‌کند با این تفاوت که نوسانات نرخ‌ها در بازار لزوما قرینه نیست مثلا ممکن است در یک مقطع ۱۰۰۰ ریال به نرخ بازار افزوده و به‌دنبال آن فقط ۱۰۰ ریال از نرخ آن کاسته شود، به هر حال آخرین قیمت دلار که بالاتر از ۲۰۰۰ تومان بود، دلیلی برای تعادل پایدار بازار در آن قیمت محسوب نمی‌شود. دخالت انتظامی در بازار ارز فقط توانست روی دامنه نوسانات تاثیر گذارد و بعضی معاملات جزئی را به تاخیر اندازد در حالی که معاملات کلان در بازار سیاه انجام می‌شد. تجربه نشان داده بود که بازار ارز، فرمان‌پذیر نبوده است و عوامل آن هم نصیحت پذیر نیستند!

.
دكتر سیداحمدعلی عاملی- عضو هيات مديره سنديكاي صنعت برق ايران

دنياي اقتصاد

.

محل تبلیغ شما

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.