تورا به جان حسن دیدگان خود واکن
کمی به طفل حزینت بیا تماشا کن
.
بود مرا به جگر زخمی و تو ای مادر
کنون به گوشه چشمی بیا مداوا کن
.
ببین که زانوی غم در بغل گرفته علی
زهوش مرو نگهی هم به سوی بابا کن
.
دگر مکن زخدا مرگ خود طلب مادر
فقط برای شفا دست خویش بالا کن
.
زسینه آه مکش خون تازه می آید
کمی به سینه مجروح خود مدارا کن
.
حسن جواهری