نرم افزارحسابداری صدگان

حسابداری ابزارهای مالی به الگوی متمایزی نیاز دارد

0 936

حسابداراپ

پندار سیستم

ابزارهای مالی درحالی به دلایل متنوعی نگهداری می‌شوند که نه الگوی ارزش منصفانه و نه الگوی قیمت تمام‌شده‌ مستهلک‌شده، هیچ یک نمی‌توانند راه‌حلی فراگیر باشند، بدین منظور به الگویی متمایز نیاز داریم.

خبرگزاری فارس: آلن گرینسپن، رئیس پیشین فدرال رزرو، زمانی بر این باور بود نهادهای وام‌دهنده به خوبی وظیفه‌ حمایت از سهامداران را انجام می‌دهند. در پی تجربه‌ سقوط اعتباری، وی اذعان کرد در «وضعیت ناباوری تکان‌دهنده‌ای» قرار گرفته است. شاید این «ناباوری تکان‌دهنده» امروز به سرمایه‌گذاران و ناظران (و در حقیقت خود حسابداران) گسترش یافته باشد؛ حسابدارانی که زمانی بر این باور بودند استانداردهای حسابداری برای ابزارهای مالی بنیادی استوار و قابل‌اتکا دارد و از این توان برخوردار است که خود را تصحیح کند.

مضمون اصلی این مقاله شناخت این موضوع است که آیا استانداردهای حسابداری که تاکنون بار سنگینی بر حرفه تحمیل کرده، از توان تکامل در راستایی برخوردارند که پیچیدگی‌های ابزارهای مالی را در بربگیرد.

حتی قبل از آغاز سقوط مالی، کمبودهای مهمی در استانداردهای حسابداری ابزارهای مالی کشف شده بود. مثلاً در اروپا، ژاک شیراک، رییس‌جمهور پیشین فرانسه، از مشکلات عملی که بانک‌های فرانسوی و سایر بانک‌ها با آن مواجه شده بودند به اتحادیه‌ اروپا شکایت کرد و به دیگرانی پیوست که می‌خواستند استانداردهایی مانند استاندارد بین‌المللی حسابداری ۳۹ اساساً اصلاح و در مواردی لغو شود. مسئله‌ مورد بحث این است که این استانداردها قاعده‌های موشکافانه و محدودکننده‌ای را توسعه داده بودند (معروف به حسابداری مصون‌سازی) که با آن‌چه در عمل رخ می‌دهد خیلی فرق دارد. نتیجه آن است که بسیاری از بانک‌ها می‌توانستند به طور قانونی خطرپذیری بهره و ارز را با استفاده از ابزارهایی مصون کنند و با حسابرسی مواجه شوند که با تفسیر خیلی تحت‌اللفظی استانداردها فرض می‌کند که همان بانک با این ابزارهای مشتقه‌ی «مصون‌کننده» سوداگری می‌کند. بنابراین حساب‌های منتشر شده می‌توانست گمراه‌کننده باشد.

آیا حسابداری ارزش منصفانه برای ابزارهای مالی هدف‌های گزارشگری مالی و نیازهای استفاده‌کنندگان را برآورده می‌سازد؟
مدل اندازه‌گیری ابزارهای مالی را باید برمبنای گستره‌ تحقق هدف‌های گزارشگری مالی داوری کرد. پرسش محوری این است که آیا اندازه‌گیری ابزارهای مالی در صورت‌های مالی اولیه در صورتی که برمبنای ارزش منصفانه ارائه شود درست‌تر است یا اگر این صورت‌های برمبنای مدل ارزیابی ترکیبی تهیه شود. در پاسخ‌گویی به این پرسش باید این مسایل را در نظر گرفت که آیا ارزش منصفانه‌ی کامل بازنمایی درست فعالیت اقتصادی است؛ صورت‌های مالی که برمبنای ارزش منصفانه ارائه می‌شود چارچوب ارتباطی بهتری برای درک اطلاعات مالی توسط استفاده‌کنندگان فراهم می‌کند؛ ارزش منصفانه‌ی کامل ابزارهای مالی هدف گزارشگری عملکرد را تامین می‌کند؛ ارزش منصفانه‌ کامل ابزارهای مالی اطلاعات قابل‌اتکاتری برای استفاده‌کنندگان از صورت‌های مالی فراهم می‌سازد؛ ارزش منصفانه به تنهایی اطلاعات کافی برای تاثیرگذاری بر تصمیم‌گیری فراهم می‌کند؛ ارزش منصفانه‌ی تمامی صورت‌های مالی پیچیدگی را کاهش می‌دهد و درک‌پذیری گزارشگری مالی را ارتقا می‌دهد؛ ارزش منصفانه‌ی تمامی ابزارهای مالی شفافیت را افزایش می‌دهد؛ ارزش منصفانه‌ی کامل قابلیت مقایسه را ارتقا می‌دهد.

آیا ارزش منصفانه‌ی ابزارهای مالی بازتاب صادقانه‌ی فعالیت اقتصادی است؟ برای بازنمایی صادقانه‌ فعالیت‌های اقتصادی، لازم است صورت‌های مالی بازتاب‌دهنده‌ ماهیت گروه‌های متفاوت دارایی‌ها و بدهی‌ها و ماهیت داد و ستدهای انجام‌شده باشد و آن‌چه حقیقتاً در بنگاه انجام شده بازتاب دهد.
ارزش منصفانه‌ ابزارهای مالی می‌تواند اطلاعات سودمندی ارائه کند. در شرایطی که ابزارهای مالی برمبنای ارزش منصفانه مدیریت شود، این اطلاعات به‌تنهایی برای مدیریت کافی است تا مدل و عملکرد اقتصادی را تبیین کند تا استفاده‌کنندگان درک کاملی از جریان‌های نقدی آتی برای ابزارهای مالی داشته باشند که فعالانه دادوستد می‌شود.
اما وقتی فعالیت اقتصادی مبتنی بر مبادلات کوتاه‌مدت نیست یا ابزارها برمبنای ارزش منصفانه‌شان مدیریت نمی‌شود، ارزش منصفانه‌ی جاری و تغییر در ارزش منصفانه بین دوره‌های گزارشگری همواره بازنمایی صادقانه ابزارهای مالی مورداستفاده یا سهم آن‌ها در درآمد پایدار نیست.

در مورد اقلامی که با هدف کسب بازده از طریق مدیریت آن‌ها برمبنای ارزش منصفانه نگه‌داری می‌شود، ارزش منصفانه ارزش پیش‌بینی‌کننده‌ای بیش از قیمت تمام‌شده‌ی مستهلک‌شده‌ تاریخی دارد. در الگوی کسب‌وکاری که در آن راهبرد بنیادی کسب منفعت از تغییرات کوتاه‌مدت در ارزش ابزارها است و به هنگامی که واحد اقتصادی فعالانه درگیر موقعیت
ریسک در هنگام گشایش و تعطیل بازار است، برای بنگاه اقتصادی ارزش‌گذاری چنین ابزارهایی برمبنای ارزش منصفانه مناسب است. در این چارچوب، جریان‌های نقدی که می‌تواند ایجاد شود در حقیقت اساساً منوط به شرایط و نرخ‌های موجود در بازارهای مالی خواهد بود. این ارزش همچنین توان بنگاه در کسب مزیت از فرصت‌ها یا واکنش به وضعیت‌های
نامطلوب را پیش‌بینی می‌کند. بنابراین، معیار مناسبی برای ابزارهای مالی در چنین شرایطی است.

همچنان‌که ارزش منصفانه بهترین بازتاب جریان‌های نقدی آتی برای ابزارها در این شرایط است، علاوه بر آن اطلاعات مناسبی برای استفاده‌کنندگان اولیه‌ی صورت‌های مالی فراهم می‌کند. سرمایه‌گذاران می‌توانند به منظور ارزیابی بازده سرمایه‌گذاری‌های‌شان در بنگاه به این چنین اطلاعاتی اتکا کنند، همچنا‌ن‌که تغییرات در ارزش منصفانه‌ی ابزارهای
مدیریت شده برمبنای ارزش منصفانه می‌تواند بر  سود سهام پرداختی و نیز بر ارزش سرمایه‌گذاری‌های آن‌ها تاثیر گذارد. وام‌دهندگان برای ارزیابی وامی که به بنگاه می‌دهند، ارزش منصفانه بیانگر منابعی است که بنگاه برای پرداخت بدهی‌هایش در اختیار دارد، همچنان‌که برمبنای راهبرد بنگاه ارزش منصفانه ترجمانی از جریان‌های نقدی بالفعل است.

اگر ابزار مالی برای استفاده در فعالیت اقتصادی برای ایجاد جریان‌های نقدی نگه‌داری می‌شود و تمایل بالفعل یا بالقوه برای فروش وجود ندارد، هدف دستیابی به جریان درآمدی باثبات که برمبنایی مستمر طی یک دوره‌ی مشخص است. دارایی تا هنگام سررسید نگه‌داری می‌شود (یا دست‌کم مگر آن که وضعیتی که پیش‌پرداخت بدون تغییری در شرایط انجام می‌شود) و این بدان معناست که جریان‌های نقدی آتی به‌آسانی قابل شناسایی است. نگه‌داری یک ابزار مالی تا هنگام سررسید مشابه سهام در دست مبادله‌ی شرکتی به هنگامی است که شناسایی هرگونه افزایشی در ارزش بازار آن نامناسب است مگر به هنگامی که فروخته شده و درآمد آن به دست آید (هرچند شناسایی کاهش ارزش سرمایه مناسب است).

معیار ارزش منصفانه‌ ابزار مالی محتویات اطلاعاتی دارد که مقیاسی از هزینه‌ی فرصت و برآوردی از قیمت است که در بازارهای ضعیف و ناموجود نمی‌توان ارزش نقدی موردانتظاری را که از آن دریافت می‌شود درک کرد. اما، تغییرات در ارزش منصفانه عملکرد جریان نقدی آتی این ابزارها را پیش‌بینی نمی‌کند، مگر این که نهاد بانکی تمایل به فروش ابزار داشته باشد و طرف مقابلی را بیاید که تمایل به خرید آن داشته باشد. وقتی این ابزارها برای فروش نگه‌داری نمی‌شود، اطلاعات عملکرد باید بازتاب‌دهنده‌  عملکرد واقعی بنگاه و چگونگی مدیریت آن باشد. تنها اطلاعاتی که به درک زمان‌بندی جریان‌های نقدی بالقوه، ریسک اعتباری و احتمال ورشکستگی کمک می‌کند مناسب و برای استفاده
‌کنندگان از صورت‌های مالی مفید است. قیمت تمام‌شده‌ مستهلک شده، شامل هرگونه کاهش ارزش و در نظر گرفتن جزییات بیش‌تر در یادداشت‌ها، در مورد عملکرد جریان نقدی بالقوه نسبت به ارزش منصفانه، اطلاعات مرتبط‌تری ارائه می‌کند.
از سوی دیگر، الزام به استفاده از ارزش منصفانه و انعکاس تصورات بازار از تغییرات در ارزش از طریق صورت‌های درآمدی برای سبد دارایی‌هایی که دادوستد نمی‌شود، آن‌ها را در ارزشی نمایش می‌دهد که بازتاب جریان درآمدی که در عمل به دست می‌آید نیست.
تغییر در ارزش خالص دارایی‌ها آن‌چه را انتظار داریم برمبنای جریان‌های نقدی آتی رخ دهد بازتاب نمی‌دهد. در حالی که مدیریت می‌تواند ارزش منصفانه‌ی جاری مبتنی بر شرایط فعلی بازار را در نظر بگیرد، و این اطلاعات فوایدی دارد، نمی‌توان مدعی شد که در درک جریان‌های نقدی آتی با هنگام ورود آن به عرصه‌ی معاملات کمک خواهد کرد.
بسیاری از استفاده‌کنندگان از صورت‌های مالی که به اطلاعات درآمد اتکا دارند با استفاده از مدل حسابداری ارزش منصفانه‌ی کامل که تنها اطلاعات ارزش منصفانه را ارائه می‌کند، به بهترین شکل اطلاعات را کسب نمی‌کنند.

علاوه بر این، در مقایسه با ارزش منصفانه‌ی افشاشده‌ای که مبنای مرتبط‌تری برای اندازه‌گیری ارائه نکند، از طریق صورت‌های مالی اولیه برمبنایی که بهتر جریان‌های نقدی آتی را در مورد گروه‌های مختلف ابزارها بازتاب می‌دهد، منافع استفاده‌کنندگان بهتر تامین می‌شود.

نهادهای بانکی، علاوه بر دارا بودن راهبردهایی برای استفاده از ابزارهای مالی در کسب‌وکار، راهبردهای متفاوتی برای کاهش ریسک دارند. در حالی که برخی تکنیک‌های کاهش ریسک بر کاهش نوسان ارزش منصفانه‌ای که در ترازنامه منعکس می‌شود متمرکز است، سایر تکنیک‌ها بر تامین ثبات جریان‌های نقدی و درآمد متمرکز است، اما این نیز احتمالاً شفافیت نتایج راهبردهای کاهش ریسک در صورت‌های مالی را کاهش می‌دهد. استفاده‌کنندگان از صورت‌های مالی که به اطلاعات درآمد اتکا دارند با حذف حسابداری مصون‌سازی جریان نقدی برای نهادهای بانکی که براین مبنا مدیریت می‌شوند، خدمت مناسبی دریافت نمی‌کنند.

تدوین‌کنندگان استانداردها و ناظران، بر اهمیت چشم‌انداز مدیریت تاکید کرده‌اند. صورت‌های مالی، هم در تصمیم‌گیری و هم در تحقق هدف نظارتی / حساب‌دهی مفیدند. مدیران و سهام‌داران / سرمایه‌گذاران بلندمدت باید زبان مشترکی داشته باشند که مدیریت را قادر سازد که به سهام‌داران توضیح دهد که با سرمایه‌ای که سهام‌داران سرمایه‌گذاری کرده‌اند چه کرده است.

شفافیت مستلزم آن است که اطلاعاتی که مدیران از آن استفاده کرده‌اند به بازار ارائه شود. وقتی پرتفوی برمبنای قیمت تمام‌شده‌ مستهلک شده مدیریت و به مدیران گزارش شد، اطلاعات درآمد تحقق یافته تحت این الگوی گزارشگری با درک استفاده‌کنندگان از چگونگی اداره‌ی بنگاه و چگونگی و زمان انتظار برای تحقق نقدینگی ارتباط دارد.
مدیریت‌هایی که برای اداره‌ و درک عملکرد کسب‌وکارشان به درآمدها و هزینه‌ها اتکا دارند نیز استفاده از صورت‌های مالی تهیه‌شده برمبنای ارزش منصفانه را برای بحث درباره‌ چگونگی حرکت در مسیر راهبرد و تبیین آن دشوار می‌یابند. اگر مدیران و استفاده‌کنندگان، صورت‌های مالی کاملاً مبتنی بر ارزش منصفانه را حاوی اطلاعات کافی برای ارتباط
معنادار بین این دو گروه ندانند، این خطر وجود دارد که صورت‌های مالی به «سند رعایت» تقلیل یابند. این وضعیت رضایت‌بخشی برای تدوین‌کنندگان استانداردها یا حرفه‌ حسابداری به طور کلی نیست. بنابراین، مگر در مواردی که اجماعی گسترده در میان مدیران و استفاده‌کنندگان صورت‌های مالی بر سر این مسئله وجود داشته باشد که ارزش
منصفانه به‌تنهایی اطلاعات کافی ارائه می‌کند، الگوی گزارشگری مالی باید الگوی مقیاس ترکیبی باشد.

برای نتیجه‌گیری در این مورد که آیا ارزش منصفانه‌ی کامل ابزارهای مالی هدف گزارشگری مالی را تامین می‌کند، گزارشگری عملکرد را مورد بررسی قرار می‌دهیم. تمرکز ما در این بحث روی ابزارهای مالی است که به نحوی ساختار
مند شده که استانداردهای جاری حسابداری نهادهای بانکی را ملزم به در نظرگرفتن این ابزارها ساخته است. همان اصول را باید در مورد سایر دارایی‌ها کاربرد داد.
معاملات وامی تحت عنوان «وام و حساب‌های دریافتنی‌» طبقه‌بندی می‌شود زیرا به منظور خلق  درآمد از طریق دریافت بهره در طی زمان تا هنگام سررسید نگه‌داری می‌شود. جریان نقدی مورد انتظار مانند یک قرارداد شناسایی می‌شود. از این روست که هزینه‌ی تقسیط شده مانند ذخایر زیان، که بهترین برآورد زیان‌های موجود در پرتفوی در تاریخ
گزارشگیری است، اطلاعات شفافی برای کاربران صورت‌های مالی ارائه می‌کند که به آن‌ها امکان می‌دهد اثر آن روی درآمد آتی را برآورد کنند. در این حالت، ارزش منصفانه ارزش پیش‌بینی‌کنندگی کم‌تری دارد زیرا ارزش منصفانه ارزش موردانتظار جریان‌های نقدی آتی را بازنمایی نمی‌کند.

همین نکات در مورد وام‌ها و حساب‌های دریافتنی کاربرد دارد. وقتی ابزار مالی با هدف مبادلاتی نگه‌داری می‌شود، احتمالاً تا هنگام سررسید نگه‌داری شود، هرچند این ویژگی تعیین‌کننده‌ای نیست. در عین حال، در عمل نتیجه ممکن است نگه‌داری ابزارها تا هنگام سررسید باشد، نمونه‌ این ابزارهای مالی قراردادهای ابزار مشتقه‌ی خارج از بورس و قراردادهای ابزارهای مشتقه‌ تسویه‌شده به سبک اروپایی است.
هدف این ابزارها کسب بازده از طریق دادوستد در شرایط مخاطره‌آمیز است. از آن‌جا که این ابزار دادوستد می‌شود، تغییرات مورد انتظار در عوامل برونی متفاوت و تغییرات ارزش محقق می‌شود، و ارزش منصفانه مقیاس مناسب وضعیت مالی است. حتی در صورتی که این ابزار دادوستد نشده باشد، از آن‌جا که احتمال بالایی وجود دارد که تغییرات تحقق‌نایافته در ارزش تحقق یابد، معیار مناسب وضعیت مالی ارزش منصفانه است نه ارزش مستهلک‌شده. برای آن گروه از استفاده‌کنندگان از صورت‌های مالی که مایلند درآمد آتی پرتفوی مبادلاتی را پیش‌بینی کنند تغییرات محقق شده و محقق ناشده بازتاب‌دهنده‌ی وضعیت مبادلاتی است.

طراحی در سطح ارزش منصفانه تا هنگام سود یا زیان بدون هدف مبادلاتی مشخص کم‌تر هدفمند است. دلایل مختلفی برای انتخاب این گروه می‌توان مطرح کرد. بدیل در برابر حسابداری مصون‌سازی یا بدیلی برای پرهیز از تاثیرات ساختگی روی درآمد وقتی دلیلی وجود دارد که باور کنیم، حتی بدون این که قصد مبادله‌ی بدهی‌ها یا دارایی‌ها را داشته باشیم، می‌توان قبل از سررسید نهایی آن را محقق ساخت، مثالی از این مورد است. ابزارهای مالی به دلایلی ترکیبی نگه‌داری می‌شود.

در عمل، محصولات بانکداری خرده‌فروشی از طریق خزانه یا واحد تجاری تامین وجوه می‌شوند، هرچند سازمان‌های مختلف برمبنای الگوهای تجاری متفاوتی عمل می‌کنند. اگر رابطه‌ای یک‌به‌یک بین دارایی‌ها و بدهی‌ها وجود داشته باشد، گزارشگری عملکرد نسبتاً ساده است. اما، در عمل، تامین مالی داخلی و مدیریت ریسک محصولات بانکداری خرده‌فروشی را می‌توان با دادوستدهای بیرونی متفاوت در آمیزه‌‌ای از قراردادها و بدهی‌های مشتقه بنا کرد.

از آن‌جا که آمیزه‌ای از ابزارهای متفاوت وجود دارد که با هدف‌های متفاوتی نگه‌داری م‌شود، روشن است که نه استفاده‌ی منحصربه‌فرد از ارزش منصفانه مناسب است و نه ارزش مستهلک شده در تمامی موارد پاسخ‌گوست. همچنان‌که آمیزه‌ای از شیوه‌های نگه‌داری تا هنگام سررسید نهایی و سودبری کوتاه‌مدت وجود دارد، بنابراین هم استفاده از ارزش منصفانه می‌تواند مناسب باشد و هم استفاده از ارزش مستهلک‌شده. حسابداری جاری این هدف‌های ترکیبی را در سه گروه مطرح می‌سازد:
ـ نگه‌داری تا هنگام سررسید (قیمت تمام‌شده‌ی مستهلک‌شده)
– مبادله (ارزش منصفانه در ترازنامه و صورت درآمد)
ـ آماده‌ی فروش (ارزش منصفانه در ترازنامه)

روش دیگری که علم اقتصاد عرضه می‌کند بررسی بلوک‌های اصلی تشکیل‌دهنده‌ی مبادلات ترکیبی است. وقتی این تحلیل در مورد دارایی‌ها و بدهی‌ها بهره‌زا انجام می‌شود، نتایج طبعاً چنین است:
ـ عنصر بهره‌ی محصول بانکداری خرده‌فروشی تا هنگام سررسید نگه‌داری می‌شود
ـ واحد خزانه‌داری ی تجاری ریسک نرخ بهره را در موقعیت‌های تجاری متفاوت مدیریت می‌کند.
این منطق به شناسایی برخی بدیل‌های اندازه‌گیری می‌انجامد که برای کاربرانی که مایل به پیش‌بینی دادوستدهای آتی‌اند محتوای اطلاعاتی متفاوتی دارد. ابزارهای مالی ابزارهای پیچیده‌اند که ریسک‌هایی پیچیده در بردارند که به شیوه‌های مختلف و با هدف‌های متفاوت مدیریت می‌شود. روش ارائه‌ی عملکرد گذشته به مثابه مبنایی برای پیش‌بینی عملکرد آتی، اندازه‌گیری عناصر متفاوتی است که جداگانه برمبنای قیمت تمام‌شده‌ مستهلک‌شده و / یا ارزش منصفانه‌ی مبتنی بر الگوی تجاری است.

سرفصل آماده‌ فروش شامل مسایلی شبیه سرفصل‌های ابزارهای مالی طراحی شده برمبنای ارزش منصفانه از طریق سود یا زیان است. بنابراین نکاتی که در بخش‌های پیشین گفته شد در این مورد نیز کاربرد دارد:
ـ در مورد ابزارهایی که نگه‌داری می‌شوند تا با گذشت زمان کسب درآمد کنند، قیمت تمام‌شده مستهلک‌شده مرتبط‌ترین مبنای اندازه‌گیری است.
ـ در مورد ابزارهایی که از طریق مدیریت آن‌ها برمبنای ارزش منصفانه کسب بازدهی می‌کنند، ارزش منصفانه مرتبط‌ترین معیار اندازه‌گیری است.
مسئله‌ای که به همین اندازه مهم است مسئله‌ی هدف‌های چندگانه‌ای است که پیش‌تر از آن سخن گفتیم. به نظر می‌رسد مسئله‌ی هدف‌های چندگانه پیش از این در ادبیات حسابداری حل شده باشد، زیرا تغییر در بهای تمام‌شده‌ی مستهلک‌شده یا ابزارهای شامل بهره که در گروه دارایی‌های آماده‌ی فروش طبقه‌بندی شده‌اند در صورت درآمد ارائه می‌شود در حالی که تغییر تحقق‌نایافته در ارزش مستقیماً در سرمایه شناسایی می‌گردد.

در این بخش، نتیجه گرفته‌ایم که اگر ابزارهای مالی که مورد ارزیابی قرار می‌گیرد به منظور ایجاد جریان نقدی آتی قابل پیش‌بینی نگه‌داری شود، ارزش منصفانه به هنگام ارزیابی عملکرد کنونی و برآورد عملکرد آتی نامناسب است. وقتی ابزارها تا هنگام سررسید نگه‌داری می‌شود، تغییرات موقتی در ارزش منصفانه عملیات جاری بنگاه را بازتاب نمی‌دهد و به پیش‌بینی جریان نقدی آتی کمک نمی‌کند، از این جنبه در چنین شرایطی قیمت تمام‌شده‌ی مستهلک‌شده ترجیح داده می‌شود. اما وقتی بنگاه فعالانه درگیر موقعیت‌های ریسک ابتدا و انتهای فعالیت بازار است، مانند فعالیت‌های تجاری، تغییرات در ارزش منصفانه مناسب‌ترین روش برای برآورد عملکرد گذشته و عملکرد احتمالی آتی خواهد بود. همچنین تاحدودی نتیجه می‌گیریم که موضع ادبیات جاری حسابداری در مورد حسابداری ابزارهای مالی و حسابداری مصون‌سازی، در مقایسه با ارزش منصفانه‌ی کامل ابزارهای مالی، قابلیت بهتری در بررسی هدف‌های ترکیبی بنگاه دارد.

آیا حسابداری ارزش منصفانه برای تمامی ابزارهای مالی اطلاعاتی ارائه می‌کند که تمامی استفاده‌کنندگان صورت‌های مالی اتکای بیش‌تری به آن داشته باشند؟ در مورد ابزارهای سیالی که در بازاری فعال مبادله می‌شوند، می‌توان به ارزش منصفانه اتکا کرد. این ارزش برابر با مظنه‌ی بازار است. در مورد ابزارهایی که در فهرست یک بازار فعال نیستند اما برمبنای ارزش منصفانه مدیریت می‌شوند، از تکنیک‌های پیچیده‌ ارزیابی و مدل‌سازی برای برآورد ارزش منصفانه استفاده می‌شود.

بااین حال، اگر مدل‌های ارزیابی تنها برای گزارشگری بیرونی مورد استفاده قرار گیرد، ارتباط اطلاعات ارزش منصفانه‌ی ابزار مالی که برمبنای ارزش منصفانه مدیریت نمی‌شود حتی درمواردی که فرایند ارزش‌یابی به ارزش منصفانه‌ی قابل‌اتکایی بینجامد، اعتبار چندانی ندارد.

آیا ارزش منصفانه‌ کامل ابزارهای مالی به‌تنهایی اطلاعات کافی برای تاثیرگذاری بر تصمیم‌گیری ارائه می‌کند؟
همچنان‌که در بالا گفته شد، هنگامی که ابزارهای مالی برمبنای ارزش منصفانه مدیریت می‌شود، منطقی است نتیجه بگیریم که اطلاعات ارزش منصفانه و تغییرات ارزش منصفانه اطلاعات مناسبی برای تاثیرگذاری روی تصمیم‌گیری‌های استفاده‌کنندگان از صورت‌های مالی می‌گذارد. به استفاده‌کنندگان همان اطلاعاتی ارائه می‌شود که مدیران مهم می‌دانند و این اطلاعات بهترین نشانه‌ی جریان‌های نقدی آتی موردانتظار است.

هنگامی که ابزارهای مالی برمبنای ارزش منصفانه مدیریت نمی‌شود، نمی‌توان به همین نتیجه رسید. از آن‌جا که نه ممکن است و نه مطلوب که ابزارهای مالی را بدون درنگ فروخت، قیمت خروج از بازار نمی‌تواند به طور صادقانه‌ای معرف ارزش واقعی باشد. به طور خاص، در تعیین این که چه‌گونه درآمد از فعالیت بنگاه ناشی می‌شود، تغییرات ناخالص
در قیمت خروج از بازار مفید نیست. آن دسته از استفاده‌کنندگان از صورت‌های مالی که برای شکل بخشیدن به مبنایی برای تحلیل‌هایشان به درآمد اتکا می‌کنند اطلاعات مهمی را که در ارزش منصفانه هست از دست می‌دهند.

می‌توان گفت که ارزش منصفانه معیار بهتری برای عملکرد است در مقایسه با معیارهای مبتنی بر قیمت تمام‌شده، زیرا ارزش منصفانه تمامی رخدادهای اقتصادی را که تا پایان دوره‌ گزارشگری اتفاق اقتاده بهتر بازتاب می‌دهد. برخی گفته‌اند که این تنها ارزش منصفانه است که معیاری به‌هنگان از موقعیت و عملکرد بنگاه ارائه می‌کند و معیارهای
مبتنی بر قیمت تمام‌شده‌ی مستهلک‌شده به ناگزیر منسوخ هستند.

در عین حال که اطلاعات ارزش منصفانه درباره‌ی ابزارهای مالی منفرد می‌تواند معیارهای مفید و به‌هنگامی باشد که به تصمیم‌گیری‌ها خرید / نگه‌داری چنین ابزارهایی کمک می‌کند، روشن نیست که در مجموع ارزش‌های منصفانه‌ی تمامی ابزارهای مالی چنین اطلاعات سودمند یا کاملی درباره‌ی بنگاه به طور کلی ارائه کند.

آیا ارزش منصفانه‌ی کامل از پیچیدگی می‌کاهد و قابلیت درک را افزایش می‌دهد؟
تاکنون متقاعد نشده‌ایم که استفاده‌کنندگان علاقه‌مندند ارزش منصفانه‌ی واحدی داشته باشند که نشان‌دهنده‌ی جریان‌های نقدی است. نمی‌دانیم که اکثریت تحلیل‌گران نهادهای بانکی درخواست کننده‌ی مدل اندازه‌گیری کامل ارزش منصفانه  برای ابزارهای مالی اولیه هستند. بسیاری از صاحب‌نظران بر این باورند که قرار دادن تمامی دارایی‌ها و بدهی‌ها در ارزش خروج به بازنمایی صادقانه‌ی ارزش بنگاه به طور کلی کمک نمی‌کند.

اطلاعات ارائه‌شده به استفاده‌کنندگان آنان را قادر می‌سازد ظرفیت نهاد بانکی در تولید جریان‌های نقدی آتی را ارزیابی کنند. نکته‌ی کلیدی آن است که این جریان‌های نقدی با نهاد بانکی به طور کلی ارتباط دارند. ارزش کلی نهاد بانکی را نمی‌توان به طور متعارف با افزودن ارزش دارایی‌ها یا بدهی‌های منفرد به یکدیگر تعیین کرد.

ارزش‌گذاری دارایی‌ها و بدهی‌ها برمبنایی که استفاده از آن‌ها را در کسب‌وکار بازتاب دهد مفید است. اگر تمامی ابزارها در سطح ارزش منصفانه اندازه‌گیری شوند، صورت درآمد مبنای مناسبی برای تبیین عملکرد بنگاه ارائه نخواهد کرد و قابلیت درک صورت‌های مالی را افزایش نخواهد داد.
ارزش منصفانه‌ کامل احتمالاً قابلیت درک را افزایش نخواهد داد، به‌خصوص در مورد ابزارهایی که نه در بازاری سیال مبادله می‌شوند و نه با هدف مبادله نگه‌داری می‌شوند و نه برمبنای ارزش منصفانه مدیریت می‌گردند. اگر هدف سرمایه ‌گذاری کسب درآمد برمبنای بلندمدت باشد و تغییرات کوتاه‌مدت به شکلی که بر راهبرد بنگاه اثرگذار باشد تاثیری بر جریان‌های نقدی آتی نداشته باشد، ممکن است درنظر گرفتن تغییرات ارزش منصفانه صورت درآمد بر اثر تغییر قیمت بازار گمراه‌کننده باشد. سود و زیان در پی تغییرات در نرخ‌های بازار شناسایی خواهد شد نه وقتی درآمدی
به دست آید یا زیانی وقوع پیدا کند.

صرف‌نظر از مسئله‌ پیچیدگی، مقیاس ارزش منصفانه کامل احتمالاً بدان می‌انجامد که استفاده‌کنندگان به اطلاعاتی پیچیده‌تر از آن دست یابند برای تکمیل افشای مبتنی بر اطلاعات درباره‌ی جریان‌های نقدی معاملاتی مورد توجه‌شان است. در نظر گرفتن اطلاعات مبتنی بر ارزش منصفانه به افزایش نیاز به افشاگری‌های اضافی به‌شدت پیچیده
می‌انجامد که بازگوکننده‌ی برآوردهای گوناگون و نیز عواملی باشد که سبب تغییر در ارزش منصفانه می‌شود. بر این باوریم که ترازنامه و صورت درآمد باید مبتنی بر قیمت تمام‌شده‌ی مستهلک‌شده باشد تا بهتر جریان‌های درآمدی را در چشم‌انداز دوره‌های مختلف بازتاب دهد.همراه با آن ارزش منصفانه به عنوان اطلاعات تکمیلی درچارچوب افشا در یادداشت‌های صورت‌های مالی بیاید. الگوی حسابداری جاری مستلزم افشای ابزارهای مالی در زیرنویس‌هاست که ارائه‌کننده‌ی اطلاعات ارزش منصفانه است.
استفاده‌کنندگان از صورت‌های مالی در استفاده‌ از این اطلاعات ارزش منصفانه باید هر تغییری در حسابداری اندازه‌گیری ابزارهای مالی را ارزیابی کنند. بر این باور نیستیم که الگوی اندازه‌گیری ترکیبی منجر به پیچیدگی می‌شود. پیچیدگی ناشی از خود کسب‌وکار است، بنابراین، نمی‌توان انتظار داشت که الگوی حسابداری که شرح آن برای تدوین‌کننده‌ی استاندارد آسان است (اما در عمل اجرای آن دشوار است) بازتاب دهنده‌ی واقعیت پیچیده‌ی بنیادینش باشد. در مقابل، تنها الگوی اندازه‌گیری ترکیبی است که امکان می‌دهد حسابداری ترکیبی واقعیت پیچیده‌ی اقتصادی را بازتاب دهد.

آیا ارزش منصفانه‌ی تمامی ابزارهای مالی شفافیت را افزایش می‌دهد؟
مخالفان سیستم اندازه‌گیری ترکیبی موجود اغلب می‌گویند که این سیستم به مدیران امکان می‌دهد که خواها از طریق تحقق گزینشی درآمد و خواه با استقرار شرایط اضافی بر درآمد افشاشده تاثیرگذارد. اما، صورت‌های مالی سالانه، گزارش‌های تجاری و حساب‌های مدیریت ابزارهای مالی تابع حسابرسی داخلی و خارجی منظم هستند. مقامات نظارتی بانکی، در روش‌های مدیریت‌ ریسک بانکی موشکافی می‌کنند. مدل اندازه‌گیری ترکیبی به استفاده
‌کنندگان از صورت‌های مالی امکان‌ می‌دهد دادوستدهای منجر به انتقال ریسک یا کاهش ریسک را مشاهده کنند. حسابداری ارزش منصفانه‌ی کامل برای ابزارهای مالی ابزار بهتری برای شفافیت بیش از الگوی اندازه‌گیری ترکیبی به استفاده‌کنندگان یا مدیران نمی‌دهد.

آیا ارزش منصفانه‌ی کامل قابلیت مقایسه را افزایش می‌دهد؟
اگر فرض شود که اندازه‌گیری تمامی ابزارهای مالی در سطح ارزش منصفانه به ارزش منصفانه‌ یکسانی ابزارهای مالی یکسان در بنگاه‌های مختلف می‌انجامد، آن‌گاه اندازه‌گیری ارزش منصفانه‌ی کامل قابلیت مقایسه را افزایش می‌دهد. اما، این وضعیت حاکم نیست. حتی در صورتی که این وضعیت حاکم باشد، این‌گونه ارزش‌های مقایسه‌ای اطلاعاتی قابل‌درک و معنادار ارائه نمی‌دهد، همچنان که در بیش‌تر شرایط ارزش منصفانه چگونگی استفاده از ابزار مالی در مدل تجاری را بازتاب نمی‌دهد. بنابراین، ارزش منصفانه‌ی محاسبه‌شده بازتاب‌دهنده‌ی واقعیت الگوی تجاری خاص نیست، و نتیجه‌ عملی اطلاعات مقایسه‌ای قابل تردید است. از ابزارهای مالی واحدی می توان در فرایندهای درآمدزا/ جریان نقدینگی استفاده کرد که وابسته به مدل تجاری کاربردیافته است که به انتظارات متفاوت می‌انجامد. این تفاوت را باید در صورت‌های مالی نشان داد.

با ارزیابی رویکرد حسابداری مبتنی بر ارزش منصفانه در مورد ابزارهای مالی در برابر هدف‌های چندگانه‌ی گزارشگری مالی، به نتایج مبهمی رسیدیم که وقتی ابزارهای مالی یا اجزای آن‌ها بر همان مبنا مدیریت نمی‌شود، با حرکت به سمت الگوی اندازه‌گیری برمبنای ارزش منصفانه‌ی کامل، اهداف گزارشگری مالی برآورده نمی‌شود. پس برای
بازنمایی صادقانه‌ الگوی تجاری بنگاه و روش درآمدزایی آن، الگوی ترکیبی اندازه‌گیری ضرورت دارد.

ابزارهای مالی به دلایل متنوعی نگه‌داری می‌شود. همچنان‌که در بخش قبلی گفته شد، نه الگوی ارزش منصفانه و نه الگوی قیمت تمام‌شده‌ مستهلک‌شده، هیچ یک نمی‌توانند راه‌حلی فراگیر باشند. بدین منظور به الگویی متمایز نیاز داریم. ضرورت دارد همچنان برخی ابزارهای مالی را برمبنای بهای تمام‌شده‌ مستهلک‌شده اندازه‌گیری کنیم، درحالی
که به منظور بازتاب دادن واقعیت‌های بنیادی اقتصاد و راهبرد تجاری بنگاه برخی دیگر از ابزارها را باید برمبنای ارزش منصفانه اندازه‌گیری کرد.

الگوی اندازه‌گیری ترکیبی به بهترین شکل عملیات بنگاه‌ها را بازتاب می‌دهد و امکان می‌دهد دارایی‌ها و بدهی‌هایی را که برمبنای ارزش منصفانه مدیریت شده‌اند و بر اساس ارزش منصفانه اندازه‌گیری کرد. هنگامی که بنگاه ابزارهای مالی را برمبنای ارزش منصفانه مدیریت نمی‌کند، مناسب‌ترین شیوه برآورد جریان‌های نقدی آتی است.

مصطفی امیدقائمی /کارشناس ارشد حسابداری و مدیر عامل شرکت فرابورس

محل تبلیغ شما

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.