از زمان طرح ايده «راهبرد و تدبير اداره شركتها» كه در ايران به نام حاكميت شركتي خوانده ميشود، بحثهاي زيادي پيرامون نقش حسابرسي داخلي مطرح شده بنابراين شايد ارائه يك تعريف جامع از حسابرسي داخلي بتواند راهگشاي بحث باشد.
.
در كليترين تعريف، «بررسي و ارزيابي مستقل فعاليتهاي يك سازمان در چارچوب ضوابطي معين توسط تعدادي از كاركنان واحد حسابرسي يا افراد حرفهاي، حسابرسي داخلي ناميده ميشود. در واقع حسابرسي داخلي، ارزيابي مستقلي است كه توسط مديريت بانك يا يك بنگاه اقتصادي براي بررسي سيستم كنترل داخلي، انجام ميشود.» حسابرسي داخلي كفايت سيستم كنترل داخلي را از لحاظ اثر بخش و كارآمد بودن و استفاده از منابع سازمان ارزيابي و گزارش ميكند. حسابرسي داخلي بهطور سنتي بخشي از سيستم كنترل داخلي شمرده ميشود كه از طريق بررسي و ارزيابي كنترلهاي داخلي به مديريت واحدهاي اقتصادي در ايفاي وظايف خودشان كمك ميكند. اما همزمان با مطرح شدن ايده جديد «نظام راهبري بنگاه» يا «راهبري سازمان» در ادبيات مديريت، تحولي در دهه اخير در حسابرسي داخلي اتفاق افتاد. در همين چارچوب حسابرسي داخلي بخشي جداييناپذير از نظام «راهبري سازمان» به شمار ميرود. راهبري سازمان مكانيزمي است كه وظيفه هدايت و كنترل سازمان را به سمت هدفهاي خود «خلق ارزش براي شركت» بر عهده دارد. اجزاي نظام راهبري سازمان شامل هيات مديره، كميته حسابرسي، مديريت ارشد، حسابرسان مستقل، حسابرسان داخلي و ارگانهاي نظارتي است. ارزيابي عملكرد حسابرسي داخلي بايد توسط كميته حسابرسي و در نبود آن توسط هيات مديره بانك يا بنگاه با مقايسه منابع مصرف شده با بازده حاصل از آن انجام شود.
.
انجمن حسابرسان داخلي (IIA) حسابرسي داخلي را «يك فعاليت اطمينان بخش و مشاورهاي مستقل و بيطرف ميداند كه با هدف ارزش افزايي و بهبود عمليات سازمان انجام ميشود. حسابرسي داخلي با به كارگيري شيوهاي اصولي و نظاممند براي ارزيابي و بهبود اثر بخشي فرآيندهاي حاكميت، مديريت ريسك سازمان را در دستيابي به اهداف ياري ميكند.حسابرسان داخلي بايد از دانش، تواناييها و ساير ويژگيهاي حرفهاي براي ايفاي مسووليتهاي فردي خويش برخوردار باشند. همين انجمن معتقد است: دانش، تواناييها و ساير ويژگيهاي حرفهاي، يك اصطلاح كلي است و به مفهوم كارآزمودگي حرفهاي مورد نياز حسابرسان داخلي براي انجام موثر مسووليتهاي حرفهاي است. استاندارد ۱۲۰۰ انجمن حسابرسان داخلي، در مورد كارآزمودگي و دقت حرفهاي حسابرسان داخلي بيان ميدارد:«حسابرسان داخلي بايد دانش كافي براي ارزيابي ريسك تقلب و ارزيابي مديريت آن در سازمان را داشته باشند، ولي انتظار نميرود كه دانش آنان به اندازه دانش كساني باشد كه مسووليت اصلي جستوجو و كشف تقلب بر عهده آنها است. از طرف ديگر حسابرسان داخلي بايد از دانش كافي در مورد ريسكهاي مهم فنآوري اطلاعات و كنترلها و نرمافزارهاي حسابرسي داخلي براي اجراي وظايف محول برخوردار باشند. با چنين تعريفي به نظر ميرسد در صورت استقرار «حسابرسي داخلي» و انجام درست وظايف آن بتوان بر بسياري از مشكلاتي كه بانكهاي كشور با آن مواجه شدهاند غلبه كرد و آنان را از آسيبهاي بعدي مصون نگهداشت.
اهداف و دامنه حسابرسي داخلي در بانكها طبق تعريف حسابرسي داخلي و اصول شماره (يك و سه) كميته بال هدف حسابرسي داخلي بانكها عبارت از ارزيابي بانك از نظر مكانيسم كنترلهاي داخلي، نشان دادن عدم كارآيي و مخاطرات ناشي از آنها، پيشنهاد كنترلهاي داخلي مناسب با توجه به تغيير شرايط و بررسي سيستمهاي اطلاعاتي مديريت و مالي است. هر چند كه دامنه حسابرسي داخلي در بانكها بيشتر معطوف به جنبههاي مالي شده اما بر طبق تعريف، حسابرسي شامل تمامي جنبههاي كنترل داخلي اعم از مالي و غيرمالي ميشود. البته كميته بال هم در اصل نهم از اصول هجدهگانه خود بيان ميكند: «تمامي فعاليتها و واحدهاي بانك بايد زير پوشش حوزه حسابرسي داخلي باشند.» از طرف ديگر حسابرسي داخلي بخشي از سيستم كنترل داخلي محسوب ميشود كه وظيفه آن، اظهارنظر و ارزيابي مستقل و بيطرفانهاي از مناسب بودن يا نبودن سطح رعايت رويهها، سياستها، قوانين و مقررات داخلي است. به همين علت كميته بال مقرر كرده كه حسابرسي داخلي بانك بايد دائمي بوده و اهميت كار اين واحد بستگي به ميزان استقلال و بيطرفي آن دارد. انجمن حسابرسان داخلي تاكيد دارد كه بنياد كار حسابرسي داخلي بر خودآزمايي كنترل: CSA-Control Self Assessment)) قرار گيرد. خودآزمايي كنترل يك ابزار موثر و كارآمد براي پيشبرد كنترلهاي داخلي تجارت و فرآيندهاي مربوطه است.
CSA ميتواند در زمينههاي مختلفي در بانك يا هر بنگاه اقتصادي مورد استفاده قرار گيرد اما خصيصه و ويژگي مهمي كه كاربرد آن را متمايز ميكند اين است كه ارزيابي مخاطرهها و همچنين كنترل داخلي به وسيله كاركنان اجرايي و مديران سطح پاييني بانك كه در حوزههاي در حال حسابرسي فعاليت ميكنند، انجام ميگيرد.
فعاليتهاي CSA پتانسيل لازم را براي بهبود كارآيي و سودمندي حسابرسي صورتهاي مالي مستقل در پاسخگويي به تقاضاهاي متعدد حسابرسان مستقل دارد. هنگامي كه حسابرسان مستقل توانايي بهرهمند شدن از اين فعاليتها را دارند، شواهد اندكي نشاندهنده گستردگي دامنه سود جستن آنان از اين بهرهمنديهاست. محققان، كاربردهاي CSA توسط حسابرسان مستقل و همچنين نقطه نظرها و عقايد موجود درباره تعامل حسابرسي مستقل با فعاليتهاي CSA را مورد بررسي قرار دادهاند. عنوان فرآيندي كلي كه در آن اقدام به اندازهگيري و آزمايش اثر بخشي كنترل داخلي با هدف به دست آمدن اطمينان معقول در خصوص نيل به كل اهداف تجاري ميشود، تعريف ميكند. كاركناني كه فعاليتهاي CSA را انجام ميدهند، بيشتر از مديران سطح بالايي كه مسوول سيستم كنترلهاي داخلي هستند، در حوزهاي كه در حال آزمايش و بررسي است حضور دارند. اين كاركنان گنجينهاي از اطلاعات حياتي در مورد كنترلهاي داخلي و سوء استفادههاي احتمالي (اگر وجود داشته باشد) دارند. هنگامي كه حسابرسان داخلي (يا مستقل) بتوانند با ابتكار عمل CSA تعامل و ارتباط برقرار كنند، فرآيند ارزيابي را خاص خود نكرده و ارزشيابي و اندازهگيري از خود به وجود نميآورند. متداولترين روش براي اجراي فعاليتهاي CSA جلسات تيم تسهيل شده و تحقيق و بررسيهاي كارشناسانه است.
جايگاه سازماني واحد حسابرسي داخلي
كميته بال تاكيد و توصيه دارد كه در آييننامههاي داخلي بايد مسووليتها و وظايف واحد حسابرسي داخلي به روشني تعيين و اختيارات لازم براي كاركنان واحد حسابرسي داخلي پيشبيني شود تا آنها بتوانند به تمامي مدارك، داراييها، پرونده كاركنان و مديران سازمان كه براي انجام وظايف و مسووليتهاي خود ضروري تشخيص ميدهند دسترسي نامحدود داشته باشند. به اين ترتيب جايگاه كاركنان حسابرسي داخلي بايد به گونهاي باشد كه بتوانند به طور اثربخش عمل كنند. مديران ارشد بانكها يا بنگاههاي اقتصادي وظيفه دارند موقعيت و جايگاه كاركنان واحد حسابرسي داخلي را از لحاظ ساختار سازماني به طريقي مد نظر و مورد حمايت جدي قرار دهند كه استقلال حرفهاي واحد حسابرسي داخلي كه عامل تعيينكننده اثربخشي آن است، حفظ شود. فرآيند كنترل داخلي كه حسابرسي داخلي را به عنوان يكي از عناصر آن نام ميبريم كل سازمان را زيرنظر دارد به همين دليل حسابرسي داخلي بايد بنا بر قاعده به بالاترين مقام سازمان متصل باشد.
حسابرس داخلي از نظر جايگاه در يك سازمان بايد به بالاترين نقطه يعني هيات مديره متصل باشد و امكان دسترسي به تمام واحدهاي سازمان را داشته باشد و در هر زماني كه احساس خطر يا انحراف در هر يك از موضوعات جزو وظايفش پيدا كرد، بايد بتواند به سرعت به جايگاه بالا دسترسي پيدا كند و گزارش و اطلاعاتش را به آن برساند. در ايران حسابرسي داخلي هنوز به صورت يك امر جدي مورد توجه قرار نگرفته و اگر هم واحدي به نام حسابرسي داخلي يا بازرسي در بانكها و يا سازمانها وجود دارد چيزي به جز يك اسم تشريفاتي نيست؛ زيرا در حال حاضر، مديران آن نيازي ندارند كه حتي به سهامداران حساب و جواب پس بدهند و نه كسي هم از آنان جوابي ميخواهد. تا زماني كه اين فرهنگ وجود داشته باشد، حسابرسي داخلي معني پيدا نخواهد كرد و هزينه حسابرسي داخلي «هزينهاي فاقد منفعت و هدر رفته به شمار ميرود. اما اگر حسابخواهي و حسابدهي به شكل فرهنگ مسلط بر عملكرد مديران درآيد، حسابرسي داخلي اهميت خود را باز خواهد يافت. محيط سالم، محيط حسابخواهي و محيط حسابدهي خود به خود بستر مناسب فرهنگي لازم را براي حسابرسي داخلي اثربخش، كارا و مفيد فراهم ميسازد. در همين راستا هيات استانداردهاي حسابرسي داخلي، چارچوب استانداردها و رهنمودهاي حرفهاي متناسب با تعريف جديد را در دست تدوين دارد. همچنين در ساختار سازماني انجمن حسابرسان داخلي، سازوكارهايي در شرف تكوين است تا با بهرهگيري از ايدههاي نو و نگرش وسيعتر، به تناسب وضعيت جديد، به تدوين مداوم استانداردها و ارائه رهنمودها بپردازد. از طرف انجمن نيز كميته برنامهريزي رهنمودها به رياست معاون امور حرفهاي براي اطمينانيافتن از اقدام فعال انجمن در شناسايي و ايجاد تغييرات ضروري تشكيل شده است. اميد است به اين ترتيب حرفه حسابرسي داخلي به جايگاه شايسته خود كه همانا اطمينان بخشي داخلي است، دست يابد.
معصومه آذربون – عضو انجمن حسابداران داخلي آمريكا (IIA)
عالی بود.